جمال صفری – فساد و غارت در دوران پهلوی اول (۸) – ۳

Jan 3rd, 2015 | مقالات

Mossadegh Time ManofYear 120817● وزیردادگستری- موضوعی را آقای سزاوار تذکر دادند بعقیده بنده بکلی خارج از مطلب ما است مطلب ما و موضوع این لایحه واگذاری ا‌ملاک واگذاری است ایشان صحبتشان راجع به اجاره ملک موقوفه بود اجاره ملک موقوفه که برای تصرف ملک موقوفه نیست حالا باین صورت که ایشان فرمودند یا بصورت دیگری است بنده اطلاع ندارم و لیکن این موضوع ممکن است مورد دعاوی خصوصی باشد که صاحب حق اقامه کند و آنوقت البته احقاق حق میشود و برای ایشان به هیچوجه جای نگرانی نیست و احتیاجی باین که اسمی ازآن در این لایحه برده شود نیست و راجع بمنافع هم بطور کلی عرض کردم آقایان هم متوجه هستند که در اینجا قید شده یک قسمت ازاین ا‌ملاک بدون دریافت قیمتش که ازبابت آنها پرداخته شده است عیناً بهشان مسترد میشود می‌ماند یک قسمت ا‌ملاکی که چیزی شاید از بابت قیمت آنها داده نشده است این را هم عرض کردم با کیفتیتی که حالا نسبت بتمام مملکت رعایت میشود اگر چه در کمیسیون مذاکره شد و بنده هم جواب دادم و آقایان هم تقریباً قانع بودند بعرایضی که کردم ولی دراین قسمت بنده عرض می‌کنم که دولت لازم میداند که این مطلب را متذکر باشد که این مال مال عموم است و مال بنده و سایرین نیست حالا هم اگر پیشنهادی هم دارند میفرمایند و در کمیسیون هم مذاکره میشود ( صحیح است)

جمعی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است.

● رئیس- آقای انوار.

● انوار- بنده اولاً استدعا میکنم از نمایندگان محترم که بعرایض بیچاره‌ها هم گوش بدهید اگر یک‌نفری در اقلیت است داد نزنید ثانیاً آنهائی که اکثریت دارند چه چماقی بالاتر از اکثریت است؟ اگر صحبتی دارند بعد بیایند بفرمایند. خوشبختانه آقای رئیس‌الوزراء تشریف دارند بنده می‌خواهم یک مطالبی که اینجا اشکال پیدا کرده حل شود. یک معاملاتی بانک استقراضی یا بانک ایران کرداین بانک بی‌پیرکه حالا مثل بلای ناگهانی افتاده است بجان مردم و دست هم بر نمیدارد این بانک معاملاتی کرد آقای حسن مشار همان کسی که رفته است فرنگستان و دیگر برنمی‌گردد این آمد رئیس بانک ایران شد و همه میدانند که هر کس که در مرکز بود یا خارج از مرکز آمدند یک قرضی از این بانک بهش چسبانده اند که در سنه فلان آمده است و از این بانک قرض کرده است وآمدند از مجلس هم یک ماده گذراندند که اگر یک کسی بدهکار است و ندارد بدهد و ارتش بدهد همان است که میرزا مهدیخان در احوالات نادرشاه افشار در آخرش نوشته است وقتی حکم شد هرخانه یک چیزی بدهد اگر خانه ندارد از آن کوچه بگیرند اگر آن کوچه ندارد از آن محله بگیرند اگر آن محله ندارد ازآن شهر بگیرند و اگر آن شهر ندارد از آن مملکت بگیرند باین ترتیب این بانک هم یک بلای ناگهانی برای مردم درست شد حسن مشار هم ( چون چاه کنده بود خدا توی چاهش انداخت ولی زود در آمد) یک بلائی را ایجادکرد نسبت با‌ملاک مرحوم سپه‌سالار و خانواده سپه‌سالار.  آقای رئیس‌الوزراء بخدای واحد قسم است من در حدود شصت و هفت سال دارم ( جمعی از نمایندگان – خیر بیشتر است) آقا هزار سال است و همین قدر افتخار میکنم که آمده‌ام اینجا و پشت این تریبون صحبت می‌کنم و از همه تان جوانترم ولی هرچه باشد عمرم رو به زوال است وطرف مردن است آقا یک عرضی را بنده بعرض شما میرسانم بعنوان تاریخ مطلع باشید.  خدا گواه و شاهد است که یکمرتبه ما درگیلان محاصره شدیم از چهار طرف. اردوی امیر مؤید ازطرف مازندران اردوی سردار مظفر ایلاتلو از طرف جنوب اردوی محمد خان رشید الملک ازطرف غرب و آستارا بارون بختهای روس هم ازطرف انزلی و یک عده مشروطه طلب بیچاره هم در این بین گیر افتاده بود. ما در اینجا گیر افتاده بودیم خدایا تو میدانی که سپه‌سالار فرستاد عقب ما و گفت که شما نترسید من همانطور که برای کلمه محمد رسول ا… ایستاده‌ام بحکم آخوند ملامحمد کاظم برای مشروطه هم همینطور گلوله می‌خورم. این مرد آن‌وقت این قیام را کرد و آمد در طهران آقای ذکاء‌الملک هم از دوره دوم درمجلس هستند آن قربانی که دوره دوم مرحوم سردار اسعد و سپه‌سالار داد همه تان مسبوق هستید این افتخار را در مشروطیت این دونفر درست کردند و افتخار مشروطیت ایران را دارند. در هرحال این ترتیب برای ما درگیلان پیش آمد و مرحوم سپه‌سالار رفع غائله کرد. من چون یک مدتی از دوره های قبل را در مجلس نبوده‌ام نمیدانم که حسن مشار زندگانی اینها را بچه ترتیب انداخت و بچه صورتی انداخت که حالا من بزبان متظلم بزبان سوابق خدمتگذاری بغرض آقای رئیس‍الوزراء می‌سانم که نسبت بدعاوی آنها که یک دعاوی بزرگی است در این ماده این عبارتی که نوشته است با این عبارت فوراً ساقط شده باشد این را بنده تصور میکنم که برای جلوگیری از دعاوی ملکی مرحوم سپه‌سا لار یا برای ا‌ملاک فریمان یا ا‌ملاک دیگری باشد. حالا هرکجا باشد هر راهی دارید این سوابق را از برای کسانی که در زندگیشان برای این ملت در یک‌ روزهای سختی خدمت کردند ملاحظه کنید این است که لازم دانستم این مطلب را بعرض آقای رئیس‌الوزراء برسانم که این ماده بترتیبی مطلق است و حقوق آنها از بین می‌رود چنانچه مقتضی میدانند ترتیبی بدهند که این کلمه که اینجا نوشته شده‌است (از جهات دیگر ادعای مزبور ساقط نشده باشد) رفع شود چون میدانید در آن دوره چه جور ساقط میشد یعنی اگر یک چیزی مطمح نظر شاه سابق میشد فوراً ساقط میشد اینجور نبوده‌است که سهل و ساده باشد و هرکجا را که نگاه میکرد و طرف نظرش واقع میشد فوراً وزیر عدلیه وقت هم میآید و آن را درست میکرد و آن کار را انجام میداد این است که بنده با این عبارت مخالفم که دراین جا مینویسد که ازجهات دیگری ادعای مزبور ساقط نشده و همین اندازه که ساقط شده ولش کنند و نمیشود با این ترتیبات این حقوق را ساقط کرد. حسن مشار این کارها را کرد این کارها از روی واقع و حقیقت بود؟ خیر آمدند دعاوی اشخاص را بربانک تومانی دوقران و سه قران خرید و تومان تومان بحساب آورد و این معالات با این ترتیب واقع شده آقا این ا‌ملاک را بدهید بهمین اشخاص آباد میکنند و شما هم استفاده‌اش را میبرید و یک دینی بود که بنده داشتم و با این عرایضم دین خود را ادا کردم و بعضی اعضاء دیوان کشور هم وارد بوده‌اند و میدانند و من با این عرایض دین خود را ادا کردم.

● امیرتیمور کلالی- با این قانون باید احقاق حق ورثه سپه‌سالار بشود پیشنهاد کنید.

● وزیر دادگستری- از تاریخچه‌ای که نماینده محترم آقای انوار فرمودند البته همه محظوظ شدیم اما راجع به مطلبی که ایشان بیان کردند هرچه تفحص کردم راجع به این ماده دیدم هیچگونه ارتباطی با این ماده ندارد (صحیح است) ماده را میخوانم ملاحظه بفرمائید میگوید: اگر کسی مدعی باشد که انتقال دهنده باعلیحضرت پادشاه سابق یا کسی که ملک از او انتراع شده حق انتقال نداشته و تصرفات او قانونی نبوده و شاکی ذیحق در آن ملک میباشد میتواند در ظرف مدت شش ماه مذکور شکایت خود را بدفتر هیئت رسیدگی تقدیم دارد مشروط بر اینکه قطع نظر از تصرفات اعلیحضرت پادشاه سابق و صدورسند مالکیت بنام ایشان از جهات دیگری ادعای مزبور ساقط نشده و قابل استماع باشد. ملاحظه میفرمائید که در این جا نه موضوع بانک روس و نه موضوعات خصوصی را که ذهن ایشان متوجه است دراین ماده باشد بنده که ذهنم متوجه این مطلب نبود و کسی دیگر هم متوجه نبود که بگوئیم خواستیم فقط مطلبی را راجع به بانک روس یا جای دیگر گفته باشیم هیچ این نیست این جا ما در این ماده خواستیم تأمین کنیم حقوق اشخاصی که ممکن است آنها دارا بوده‌اند. نسبت بیکدیگر و باینوسیله و اگر این ماده نبود ممکن بود که حقوق آن اشخاص فوت شود مثلا شخصی ملکی را فروخته است و حالا مطابق این قانون ملک بفروشنده باید رد گردد دیگری می‌آید ادعا میکند که این ملک را که دیگری فروخته است حق نداشته بفروشد این ملک مال من است و بایستی بمن برسد پس بین آنها یک دعوائی ایجاد میشود ما می‌خواستیم حق این شاکی راتأمین کرده باشیم که بتواند بحق خودش برسد و یا قطع نظر ازاین تصرفاتی که در این مدت بوسیله معاملاتی که با اعلیحضرت شاه سابق شده بود ازجهات دیگری دعاوی حقوقی آنها مرور زمان گرفته شده بتواند حق خودش را حفظ کند و منظور از این قانون این بود و بنظر بنده این ماده خوبی است که برای تأمین حقوق افراد معین کرده‌اند و جای سوءظن در این ماده باقی نمیماند.

● رئیس- آقای فرخ.

● فرخ- بنده پیشنهادی داده‌ام بخوانند تا بعد عرض کنم

● رئیس- آقای طباطبائی.

● طباطبائی – عرض کنم یک نکته را بنده به آقای وزیردادگستری حا‌لا مقتضی میدانم تکر بدهم و آن این است که در جلسه گذشته صحبت شد در ماده دوم برای ایشان مشکل بود استنباط این معنی که اکثریت مجلس بطور کلی با این طرز احقاق حق و رد کردن حقوق مردم موافق نیست و وقتی که رأی میگیرند معلوم میشود که اکثریت رأی نمیدهند و حالا ملاحظه بفرمائید که حتی مخبر کمیسیون هم که بایستی از لایحه دفاع کند با ما موافقت دارد و در مواد مخصوصاً گفتیم که موافق نیستند. این ماده تا اینجا که مینویسد شاکی مدعی شکایت نامه خودش را به هیئت رسیدگی تقدیم کند بنظر بنده کافی است این دو سطر زیادی است ( مشروط براینکه قطع نظر ازتصرفات شاه سابق الی آخر) زیادی است این جهاتی که فرض کرده است دوچیز است هر فرضی که شما داشته باشید این فرض در آن زمان یک امر مشروع یا یک کار عادی بوده است که ادعائی را ثابت کرده باشد هر چند آن فرض بنده نمیدانم چیست شما اصلاً جلو شکایت را نگیرید ادعا را محدود نکیند شما یک هیئت رسیدگی تشکیل میدهید بعد از ده سال پانزده سال بیست سال تعدی بمردم وحشت هم دارید از اینکه گفته شود این اموال مغصوبه است. اقلاً بمردم حق شکایت بدهید تمام درب‌ها را نبندید منحصر بیک راهی که خودتان تشخیص میدهید نکنید بگذارید هر قسم شکایتی دارند هر قسم ادعائی دارند منقول یا غیر منقول بکنند شکایتشان را بگیرید رسیدگی کردن و بعرض و ادعای مردم رسیدن دیگر شرط نمی‌خواهد ماده است نوشته اند که اگر کسی مدعی است که انتقال دهنده بشاه سابق یا ملکی که از او انتزاع شده حق انتقال نداشته و حالا میخواهد بیاید شکایت کند بپذیرند تا اینجا که عرض میکنم آن شکایت نامه را بدفتر رسیدگی تقدیم دارد تمام شد کافی است اما این شرط مردم را محدود میکند و حق مردم را از بین میبرد و مردم را باز دچار همان مضیقه ها و مشکلاتی که در مواد دیگر هم بنده توضیح دادم و تکرار نمیکنم خواهدکرد.

● وزیر دادگستری- متأسفانه وقتی که انسان با سوءظن مواجه میشود یکقدری مشکل میشود برای کسی که در مقابل آن سوءظن باید دفاع کند. دراین ماده عرض کردم منظور دولت نه فقط جلوگیری ازشکایات مردم نبود بلکه برعکس منظور این بود که راه داده شود برای شکایاتی که ممکن است بحق باشد و تأمین حقی که ممکن است بدون ذکر این مواد از بین برود اما وقتی که ماده یا لایحه‌ای تنظیم میشود باید از جمیع جهات جامع باشد حا‌لا بنده کار ندارم باینکه تصور میکنم اشتباه موضوعی برای ایشان دست داده که ما وحشت میکنیم از ذکر غصب خیر ما وحشت نداریم چنانکه در این قانون ذکر کردیم و تکلیف هم برایش معین کردیم . ایشان پیشنهاد کردند که از( مشروط باینکه ) تا آخر ماده حذف شود این پیشنهاد ایشان در نتیجه عدم توجه به مدلول ماده است اینجا نه از ذکر تمام این ماده و نه از ذکر این شرطی که قید شده‌است بهیچوجه نفعی برای دولت یا برای اشخاصی که مربوط به دولت هستند منظور نشده فقط باین معنی که عرض کردم بنده آمده ام ملکی را فروخته ام یا ملکی از من منتزع شده و حا‌لا میخواهیم ملک را مسترد بداریم خود نماینده محترم ممکن است بیایند اقامه دعوی بکنند و اظهاری بکنند و شکایت داشته باشند که من فروشنده بودم میخواهم ملکی که از من منتزع شده است مسترد بدارم من ذی حق دراین ملک نیستم ایشان ذی حق هستند در این ملک دلایلی هم شاید در دست داشته باشند که اگر اظهار کنند آن وقت معلوم میشود که این ملک متعلق بایشان است و تشخیص اینکه به بنده که فروشنده هستم باید بر نگردد و باید بایشان برگردد این حقی است که برای ایشان منظور شده نه برای دولت و یک چیزدیگری هم هست و آن این است که فرض کنید اگر حقی برای ایشان بوده که بجهتی دیگر این حق از ایشان ساقط شده باشد مثلاً من تصرف عدوانی در ملک ایشان کرده ام و بموجب قانون مروز زمان دیگر ایشان حق نداشتند قبل از تصرفات شاه سابق در زمانی که ملک خریداری میشد یا انتراع میشد این  ادعا را بر من بکنید پس یک حق قانونی است که ایشان از خودشان سلب کرده اند برای اینکه بموقع اظهار نکرده اند. در اینجا حق دو طرف منظور شده نخواسته ایم برای دولت حقی منظور کنیم و نخواسته ایم اشکال تراشی برای کسی کرده باشیم و نخواسته ایم جلوی احقاق حق کسی را گرفته باشیم و بنظر بنده مطلب روشن است و اشکالی ندارد.

 

  ۴- بیانات آقای نخست وزیر در تعقیب بیانات جلسه گذشته آقای دشتی و اظهارات آقای دشتی

● نخست وزیر- درجلسه گذشته آقای دشتی در اینجا بعضی بیانان کردندکه بنده هم حاضر نبودم در آن موقع چیزی جواب عرض کنم حا‌لا برای اینکه بعضی شبهه‌ها حاصل نشود بنده باختصار دوکلمه عرض میکنم، درقسمت اینکه اساس مطلب بنظرایشان در آنجا که گفتند دولت فرمالیته میخواهد بکند بنده در آن قسمت وارد نمیشوم بعقیده بنده دولت در اینجا فرمالیته نمیکند چون فرمالیته یعنی صورت سازی وقتی دولت میگوید که املاک را بصاحبانش پس میدهیم این دیگر چه فرمالیته ایست این عمل است و حقیقت است و معلوم میکند که این ا‌ملاک که آقایان میدانند چندین میلیون قیمتش است ( یکنفر از نمایندگان- چند صد میلیون) ما هیئت دولت و شما آقایان نمایندگان این چند صد میلیون دارائی و اموال را تفضل و تبرک که نمیخواهیم بکنیم البته میخواهیم از برای اینکه حق این اشخاص است بآنها بدهیم حالا که عمل میکنیم چه فرقی میکند، میگوئید وحشت داریم از اینکه ذکر بکنیم که این املاک غصب است، خوب اگر غصب نبود که پس نمیدادیم.  بنده میخواهم عرض کنم که دولت فرمالیته نمیکند و لکن بعضی ازآقایان فرمول میخواهند درست کند فرمول یعنی لفظ و این برای اینست که یک نتیجه ای براو مترتب بشود و این نتیجه ای را که میخواهید بموجب همین لایحه که تصویب می فرمائید البته عملی میشود و این فرمول ممکن بود مفید واقع شود در صورتیکه در موقع خودش عنوان میشد و بجا هم بود و آن موقعی بودکه این معاملات را ( که میفرمایند باطل است و غصب است) میکردند اگر آنوقت یک همچو فرمولی را اظهار میکردیم بجا بود که میفرمودند این معاملات صحیح نیست و غصب است و در موقعش باید بهم بخورد. حا‌لا آنوقت که این فرمول را محتاج بودند اظهار نکردیم حا‌لا عملش را میکنیم،  چه عیب دارد این چه بحثی است بر دولت بر دولت بنده نمیخواهم زیاد در این بحث وارد شوم آقای وزیردادگستری هم آنچه لازم بود جوابهای لازم هم دادند فقط بنده میخواهم راجع به یک مطلبی که اینجا اظهار کردند که حقیقت نداشت چند کلمه عرض کنم و آن این است که حکایت کردند از قول یک کسی که گفته است درخیابان استخر حسن آباد که اراضی آن متری هفتاد هشتاد نود تومان قیمتش است متری سه تومان چهار تومان چقدر گرفته اند.  بنام ملکه چونکه اتفاقاً خیابان استخر حسن آباد تا خانه شخصی بنده چندقدم راه بیشتر نیست بنده این مطلب را خوب میدانم اولاً اراضی آن خیابان و آنجا بنده نمیدانم هفتاد هشتاد نود تومان قیمت پیدا کرده است یا نه ولی اصلاً در آنجا اراضی نه بنام علیا حضرت ملکه و نه بنام کسی از خانواده سلطنتی خریداری نشده،  چیزیکه هست این است که یک مستغلاتی در آنجا بوده است متعلق به عزیزخان خواجه و آن مستغلات چنانچه شاید آقایان هم اطلاع دارند اموالش را عزیزخان بعنوان وصیت نامه یا صلحنامه منتقل کرده بود به پادشاه وقت و بموجب آن عمل مستغلات سر خیابان حسن آباد هم منتقل شده است به پادشاه سابق و الآن در تصرف دولت است و جزو همین ا‌ملاکی است که بدولت منتقل شده است.  این یک امر خلاف حقیقتی بود که آقای دشتی نسبت داده اند و بنده خواستم توضیح داده باشم که این شبهه مرتفع شود. اما بیان آخرشان که راجع بود باینکه سلطنت و خانواده سلطنت باید درقلوب مردم جا داشته باشند و گرنه نه با مال و دولت درست میشود و نه با حزب.  البته این بیان بسیار صحیحی است ضمناً بنده یاد آوری میکنم که چون قدری اهل تاریخ هستم و تمام مذاکرات را هم آنقدری که یادم است یاد آوری میکنم که آن داستانی که نقل کردند از فردریک پادشاه پروس وقصر پتسدام اگر حقیقت داشته باشد این موضوع مربوط به ایران و راجع به انوشیروان پادشاه ساسانی خودمان است ( صحیح است) که بیش از هزار سال قبل از اینکه فردریک پادشاه پروس بدنیا بیاید بوده است.  بنابراین سرفرازی که در این باب هست بحمدالله در این مورد راجع به ملت ایران و پادشاهان ایران است و حکایت هم میکنند که پادشاه ایران در موقعیکه قدرت کامل داشتند همه میدانند که قصری انوشیروان ساخته بود و پیرزنی کلبه ای پهلوی آن قصر داشت هرچه خواستند آن کلبه را بخرند حاضر نشد ، در صورتیکه منظره قصر را ضایع کرده بود . پیرزن حاضر نشد بفروشد و انوشیروان هم صرف نظر کرد و گفت باشد.

    اما مسئله حزب. مسئله حزب را بنده هم شنیده ام که یک حزبی درست کرده اند یا درست شده است اما  بنده به دو روایت شنیده ام یک روایت این استکه حزبی خواسته اند درست کنند که سر لوحه مرام آن حزب این بوده است که احترام مقام سلطنت را نگهدارند،  رعایت احترام مقام سلطنت اینکه اساساً بنظر بنده یک کار بدی نیست که جماعتی باشند یک حزبی باشد که مرامشان هم این باشد که احترام مقام سلطنت را حفظ کنند و بروایت دیگری که شنیده ام این است که خواسته اند نسبت بشخص اعلیحضرت تشویقی بکنند در اینجا بنده باید تصریح بکنم کسانیکه این کار را میخواهند بکنند یا کرده باشند عرض نمیکنم غرض داشته اند ولی شاید میتوانم عرض کنم که دوست نادانند زیرا این مطلب مسلم است که پادشاه مملکت رئیس کل مملکت و رئیس کل ملت است ولی حزب ناچار یک قسمتی از مردم است اگر تمام مملکت باشد که حزب نیست و این مسئله مسلم است که یک کسی که رئیس تمام اهل مملکت است نمیآید مقام خودش را تنزل بدهد باینکه رئیس یک قسمتی باشد بنابراین اگر کسی اینکار را کرده است از روی غفلت و نادانی کرده ولی این منتسب بشخص شاه نمیشود اولاً بجهت اینکه بنده میدانم که ایشان این نکته را کاملاً متوجه هستند و هیچوقت در صدد این نبوده اند و شاید اطلاع هم نداشته باشند از اینکه همچو کاری شده است و این بیانی که آقای دشتی من باب نصیحت فرمودند که آنچه شنیده اند خواسته بودند نصیحت کنند البته این نصیحت جا نداشت در مجلس شورای ملی بشود بایستی بآن عده ای که این حزب را میخواهند بسازند یا ساخته اند بگویند ولی این توضیح و تذکر را بنده عرض میکنم اعلیحضرت همایونی این نکته را خوب متوجه هستند و بعلاوه گمان میکنم آقایان هم تصدیق داشته باشند و شاید خود اعلیحضرت همایونی این را حس کرده باشند که این پادشاه جوان که از او کسی جز نیکی ندیده و بهیچ‌کس آزاری نرسانیده اند در قلوب تمام ملت ایران جا دارند و خواهند داشت ( از طرف نمایندگان – صحیح است- صحیح است.)

● رئیس- آقای دشتی

● دشتی-اولاً قسمتی را که راجع به فرمالیته بنده عرض کردم و میخواستم این نکته را بگویم که اکثریت بطوریکه در جلسه گذشته عرض کردم بر این است که معاملات اعلیحضرت شاه سابق بکلی لغو و باطل شود. شما آمدید یک لایحه آوردید و فرمول ایجاد کردید، میگوئید آن پادشاه داده است باین پادشاه و این پادشاه داده است بدولت و دولت بمردم میدهد.  در صورتیکه ساده تر و بعدالت نزدیکتر و بذوق سلیم خیلی نزدیکتر بود که بگویند تمام آن معاملات لغو است.  این نظر اکثریت مجلس است و این هم از این نقطه نظر است که ما خواستیم یک سانکسیون اخلاقی و یک مکافات اخلاقی برای ظالم وغاصب معین کنیم و یک درس عبرتی باشد برای آینده چیزی که ما گفتیم این است وتصدیق بفرمائید. که قانون را باین شکل آوردن فرمالیته است. اگر قصد فرمالیته نبود؟ دولت بایستی در ماده اول پیشنهاد بکند تمام معاملات شاه سابق لغواست و مطابق مواد ذیل اموال مردم را بمردم پس میدهیم.  قصد بنده این است وتصدیق بفرمائید که این خیلی ساده تر و صحیح تر بود وخود آقای نخست وزیر در پشت تریبون اعتراف میفرمایند قصدتان از این پس دادن اعتراف باین است که غصب است.  خوب چه مانعی دارد که این شکل در قانون بنویسیم برای اینکه ما در تاریخ زندگیمان از این قبیل زیاد دچار بدبختی شده ایم که سلاطین مستبد آمده‌اند بجای اینکه قوه و قدرتی را که از ملت گرفته‌اند بصلاح ومصلحت مملکت و ملت بکار ببرند و صرف اجرای عدالت و امنیت وراحتی مردم بکنند صرف ستمگری و تعدی بحقوق مردم کرده‌اند البته با پیشرفت تمدن دنیا و اینکه قرن بیستم شده است و افکار در سیاست و اخلاق و اجتماع بلند شده است.

     دیگر این فرمالیته معنی ندارد و ملت ایران نیز از نعمت واقعی آزادی آرامش برخوردار شود و یک خورده ملت بدبخت مزه عدالت را بچشد بنابراین باید بغاصب و ظالم بگویند تو غاصب و ظالم هستی و این ملک را از تو میگیرند و بدیگری میدهند واین سابقه هم در تاریخ ایران باشد. پس تصدیق بفرمائید که این فرمالیته است من نمیدانم این جوابی که آقای نخست وزیر دادند چیست؟  گفتم فرمالیته است این فرمول را بردارید و طریقه ای که بحقیقت و عدالت نزدیکتراست اتخاذ کنید. اما ایرادی که راجع باین قضیه تاریخی گرفتند البته بنده هم این را که فرمودند شنیده ام ومنظورم این نبود که در ایران چنین چیزی رخ نداده ولی چیزی که محقق است فردریک کبیر هم یک همچو کاری کرده است و اگر بخواهیم دراین باب صحبت بکنیم مثل ملانقطی میشود ( یکی از نمایندگان- مال انوشیروان هم بوده است) بسیارخوب بنده که نظری نداشتم، اثبات شیئی که نفی ما عدا نمی‌کند من نظر بخصوصی نداشتم خیلی ازمسائل در تاریخ چند ملت هست بنده نفهمیدم مقصود آقای رئیس الوزراء چیست مگر اینکه خواستند این را هم تصریح بکنند و خود آقای نخست وزیر که مرد فاضل متبحری هستند میدانند این قسمت که من گفته ام در تمام تاریخ ها ثبت است حا‌لا منتسب بانوشیروان هم هست باشد آنهم این کار را کرده باشد ( هاشمی- شاهرخ شاه تیموری هم کرده است ) قسمت دیگرکه آقای فروغی اشاره کردند مسئله حزب است فرمودند در مسئله حزب این را قبلاً باید توضیحاً عرض کنم که ازاظهار این مطلب قصد هیچگونه توهینی یا حتی جسارتی نسبت بمقام اعلیحضرت نداشتم وهیچ کلمه‌ای که خلاف شأن مقام سلطنت باشد از زبان بنده جاری نشده‌است، بنده میخواستم فقط این مطلب را بگویم که یک پادشاهی که مقام او را قانون اساسی تثبیت کرده‌است ، محتاج بحزب نیست.  حا‌لا شما میگوئید من به آن کسانیکه تشکیل حزب داده اند باید نصیحت کنم که برای شاه حزب تشکیل ندهند!  بنده یک نکته‌ای را میخواستم عرض کنم که یک دسته ای بروند دور همدیگر جمع شوند و کاغذی بردارند و چاپ کنند که از شاه حمایت کنند،  بدون نظر این موضوع کمی قابل تأمل و تعمق است.  متأسفانه آن چیزی را که چاپ کرده بودند که یکیش دست بنده آمد داشتم والان همراهم نیست که بخوانم اما مضمونش تقریباً اینطور است اولاً بالای کاغذ تاج سلطنتی یا شیر و خورشید است و بعد مقدماتی تقریباً باین مضمون ‹‹ اوست که وقتیکه در سویس بود همه اش بفکر میهن بود اوست که حا‌لا که پادشاه شده است در فکر شما و ملت است اوست که فکر و روح او از روی امواج اقیانوسها مثل شعله در ابدیت منهمک شده ›› ( خنده حضار) بعد آن وقت مینویسد بنده که امضا کننده این ورقه هستم بشرف و ناموس قسم میخورم که همیشه نسبت بشاه چنین باشم و اینجور بکنم و اطاعت بکنم امرکمیته سری را که معلوم نیست چیست و زیرش هم نام ونشان و فلان است. عرض کردم متأسفانه این کاغذ همراهم نیست میآورم و حضور آقای رئیس تقدیم میکنم که محفوظ باشد و اگر آقایان خواستند به بینند روی چه فرمولی این حزب را درست کرده اند ملاحظه بفرمایند بنده عرض میکنم بموجب قانون اساسی مقام سلطنت محترم است یعنی مقام سلطنت در ایران مافوق تمام افراد مملکت ما فوق احزاب است و نباید به منتسب بکسی باشد و در آن روزی که فهمیدند باید بلافاصله جلوگیری بفرمایند. چون اعلیحضرت یک شخص جوانی هستند که مورد محبت و احترام همه میباشند. ممکن است یک اشخاصی یا برای تملق یا برای چاپلوسی یک چنین کاری بکنند بنابراین مخصوصاً با بودن آقای فروغی در رأس هیئت دولت نبایستی بگذارند این جور چیزها دوباره شروع بشود تمام مجلس تمام ملت معتقدند به اینکه اعلیحضرت همایونی پادشاه مشروطه باشند یعنی مداخله در کارها نداشته باشند( جمعی ازنمایندگان – صحیح است) ولی شما نمیگذارید این کار بشود نمیگذارید. این است که الان ایشان متوسل شده اند به آن ماده قانون اساسی که میگوید فرماندهی کل قوا با پادشاه است وباستناد آن می‌گویند تمام عزل و نصب و مسائل قشونی و جنگی با نظر اعلیحضرت باید باشد در صورتیکه خودتان میدانید که این مسئله مخالف است با آن اصلی که مسئولیت وزراء را معین میکند وزیر در مقابل مجلس مسئول است وقتیکه مسئول است باید کارهایش را مطابق نظر خودش انجام بدهد و خودش عزل ونصب کند. مسئله فرماندهی کل قوا برای ایام جنگ است و بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و الا شخص پادشاه چه لزومی دارد که مداخله در مسائل جنگی کند. آقای فروغی شما مشروطه خواه هستید شما بقول خودتان از موالید مشروطیت هستید شما شخص عاقل شریف بزرگ پاکدامنی هستید شما باید به اعلیحضرت همایونی این نکته را حالی کنید که لزوم ندارد این کارها را بکنند. وزارت جنگ در مقابل مجلس مسئول است اگر میخواهید مجلس و مشروطه درست شود و الا اگر میخواهید بوضع سابق برگردید آن هم مسئله ایست ولی اگر میخواهید مجلس و مشروطیت درست شود مداخلات اعلیحضرت در امور وزارتخانه ها باید محدود شود.  کابینه در کاخ سلطنتی تشکیل دادن و در این جور چیزها مزاحم اعلیحضرت شدن اینها مسائلی است که به اساس مشروط لطمه میزند. در این مراحل بنده بیش ازاین  صحبت نمیکنم چون قصد شما این بود که زیاد صحبت نشود بنده هم صحبت نخواهم کرد ولی این را میخواستم عرض کنم که بنده دراین صحبت کردن خدا شاهد است سرسوزنی نسبت به اعلیحضرت همایونی نظرسوء یابد ندارم یا هیچ نظر وغرضی ندارم.  پادشاه جوان است نگذارید تحت تأثیر تملق و چاپلوسی و شانتاژ واقع شوند و اما نکته‌ای را که با کمال طمطراق و جلال فرمودید که برخلاف حقیقت است حا‌لا بنده ثابت میکنم آقای منصف دوست بنده خودش عضو انجمن شهرداری است در چهارماه پیش از این ایشان برای بنده نقل کردند که زنی آمده به انجمن شهرداری متظلم شده اینها دو خواهر یا سه خواهر بودند که یکی از آنها آمده و شکایت کرده‌اند که در منزلش که مقابل خیابان استخراست…( منصف- منتهی در محلش اشتباه کرده‌اید) به انجمن شهرداری شکایت کرده است و گریه زاری که ملکش را در حدود سی و هشت قران و این حدود خریده اند مال سه چهار ماه پیش از این است درست یادم نیست و حا‌لا قصدمان در اینجا موضوع خاصی نیست.  آقای نخست وزیر قصدمان این است که طرز فکر وعلل واین سابقه ای که اعلیحضرت رضا شاه پهلوی بزور از مردم مالشان را میگرفت کم کم باطرافیانش هم سرایت کرده بود ( چند نفر از نمایندگان- صحیح است) ما میگوئیم که آنهم مشمول این قانون شود بالاتر عرض کنم از افراد خاندان سلطنتی شاهپورها و شاهدختها به داماد‌ها نیز سرایت کرده بود شما موضوع اتومبیلهای بویک و شورلت و اینها را میدانید من خودم در شرکت راه پیما دیدم که از صد تا اتومبیل که خواسته بودند پنجاه و چند تاش را دربار خواسته بود باسم این شاهزاده و آن شاهزاده و شوفرها و پیشخدمتها برای اینکه قیمت آنها در حدود نه هزار تومان بوده و در خارج ۱۴ و ۱۵ هزار تومان میفروختند درهرصورت قصد ما ازاین صحبت‌ها این است که اگراز این راهها بحقوق مردم تعدی شده باشد جبران شود.

● نخست وزیر- آقای دشتی نمیدانم چرا عصبانی شدند درصورتیکه بنده نسبت بایشان بی‌ادبی که نکردم و خلافی که نگفتم. در خصوص این مطلب اساسی که راجع با‌ملاک فرمودند این فرق سلیقه است بنده که عقیده‌ام این است مطابق این قانون اموال را بمردم پس بدهیم معنایش این است که این اشخاص را صاحب این ا‌ملاک میدانیم و میخواهیم بهشان پس بدهیم( عده ازنمایندگان- صحیح است) و در خصوص همین زمین خیابان استخر و حسن آباد بنده مقصودم این بود که البته درست است که یک املاکی غصب شده‌است این املاک خیلی است وخود مأمورین اعلیحضرت شاه سابق و بستگانش هم کرده اند اما آقا میفرمایند مجلس شورای ملی حا‌لا تازه میخواهد تأسیس یک اساسی را بکند که مال کسی را غصب نکنند متأسفانه سالها و قرنها است که این اساس تأسیس شده. بنده و شما میگوئیم مال کسی را نباید غصب کرد متأسفانه بشر اینطور است قادر که شد متعدی هم که شد تعدی میکند برخلاف حق برخلاف حکم خدا برخلاف حکم پیغمبر برخلاف قوانین مجلس شورای ملی و هرچه باشد میکند خوب او میکند باید جلویش را گرفت یا همانموقع یا بعد از آنکه کرد اگر آنوقت که میکند نمیتوانند جلوش را بگیرند بعد جلوش را بگیرند.

     در باب خیابان استخر یک چیزی که درست است بایدگفت اما نباید یک چیزی را هم که حقیقت ندارد گفت بنده عرض کردم در خیابان استخر حسن آباد و آن نواحی ابداً زمینی بنام ملکه خریده نشده اعم از اینکه ارزان خریده باشد یا گران خریده باشد. این چیزی هم که میفرمائید عرض کردم جزو مستغلات عزیرخان خواجه بوده‌است حا‌لادرخصوص حزب و شاه ومشروطه و اینها هم که بنده تصدیق کردم و قول شما را تأیید کردم. منتهی یک چیزهست آیا شما تصور نمیفرمائید که کسانی هم باشند که این کار را کرده باشند بقصد اینکه یک همچو وهنی بمقام سلطنت وارد بیاید ( هاشمی- ممکن است ) اینکه ممکن است که مردم بمحض اینکه این چیز را دیدند حمل بکنند که شما میخواهد برای خودش حزب درست کند درصورتیکه شاه تصدیق دارید و میدانید آنقدر میداند که رئیس کل مملکت وملت است(صحیح است) درهرصورت بنده مقصودم این بود که این مطلب گفته شود همه کس بداند که شاه در صدد ساختن حزب نیست و آقای دشتی هم که توضیح دادند که قصد توهین بمقام سلطنت نداشته اند(صحیح است- صحیح است )

( ۴- موقع و دستورجلسه بعد –ختم جلسه)

جمعی از نمایندگان-ختم جلسه

● رئیس- دو سه نفر از آقایان اجازه خواسته اند.

● نمایندگان- ختم جلسه

● رئیس- جلسه آینده روز پنج شنبه بیست و سوم بهمن سه ساعت پیش از ظهر دستور بقیه شور لایحه املاک واگذاری.

(مجلس پنجاه دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجس شورای ملی- حسن اسفندیاری

نظر بدهید