نکته بین: استثنایی ترین نظام در ورطه سقوط؛ بخش نخست

Dec 8th, 2022 | مقالات

تاریخ ایجاد در پنج شنبه, 17 آذر 1401

 

خامنه ای: خسته نشوید…چند نفر اغتشاشگر…روحیه خود را حفظ کنید …خواص برای تبیین وارد شوند.

اینها بخشی از گفته های خامنه ای در سخنرانی های اخیر او می باشد که ترس و وحشت از شکست و تنها بودن او را نشان می دهد و از خواص کمک می خواهد، خواص قبلا حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، ناطق نوری و.. بودند ، درخواست کمک از آنها به این دلیل است که می داند اوضاع چگونه است .

با نگاهی به تاریخ حکومت های دیکتاتوری و تحلیل هایی پیرامون شیوه حکومت داری آنها به خوبی می توان دریافت که حاکمان مذهبی در ایران علاوه بر استفاده از کلیه ترفندهای استبدادی، روش هایی نیز به کار بردند که در طول تاریخ شاید سابقه نداشته باشد(استفاده از کلیه روش های فریبکاری، دروغ، تهمت، شکنجه، تجاوز، اعدام، ربودن و ترور،اعتراف گیری زیر شکنجه و بعد از تهیه فیلم تجاوز به زندانی، و واجب دانستن حفظ نظام حتی واجب تر از جان امام زمان، امام زمانی که آنها می خواهند حکومت را به دست او برسانند). .

در بیش از 70 روز گذشته در ایران فجایعی نمایان شد که به خوبی می توان استثنایی بودن روش حاکمان نظام جمهوری اسلامی را نمایان ساخت که به شرح برخی از آنها در ادامه خواهیم پرداخت .

در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که نیروهای سرکوب در ایران هر چند با توجه به گزارشات سازمان های اطلاعاتی و امنیتی منتظر جنبشی از سوی مردم در جامعه بودند اما هرگز باورشان نمی شد که این خیزش بتواند روزها، بلکه ماه ها ادامه یابد هر چند در برخی زمینه ها تلاش کردند تا قبل از شهریور ماه اعتراضات معلمان و بازنشستگان را تا حدی کنترل کنند، اما به دنبال قتل مهسا امینی ، اعتراضاتی بروز کرد که حاکمیت می اندیشید با حمله به برخی از اجتماعات و ایجاد برخی توطئه ها،می تواند آن را کنترل کند ، که به قول یکی از معاونان وزارت اطلاعات برخی از مدیران و مسئولان “غضنفر” بودند که متوجه بزرگی جنبش نشدند .

نزدیک به 43 سال از انقلاب ایران می گذرد و نظام حاکم بر ایران به دلیل شیوه حکومتداری کار را به جایی رساند که جنبش ملت ایران با پیشتازی دختران و زنان ،برای نجات کشور همه اقشار را در یک جهت گرد هم آورد و به میدان کشاند تا نظام ولایت مطلقه فقیه را سرنگون سازد.

جنبش ملت ایران رو به سوی تغییر حاکمیت دارد و این حرکت به گونه ای است که دیگر راهی به جز رسیدن به یکی از دو نتیجه زیر وجود ندارد :

اول: نظام ولایت با وارد کردن توپ و تانک همه را به گلوله می بندد تا مانع از ادامه حرکت مردم شود تا برای مدتی کوتاه به حیات خود ادامه دهد.

دوم:با تمام وجود به مقابله با مردم برخیزد اما در نهایت به دلیل برتری مردم و قدرت زنان و مردان مجبور به فرار و ترک کشور شوند.

به نظر می رسد کار به جایی رسیده که حاکمیت در طول سال های حکومت خود شرایطی را فراهم آورده که هیچ نیرویی که بتواند میان آنها و مردم واسطه شود وجود ندارد و یا در واقع نگذاشته که وجود داشته باشد زیرا آنها به هر کس که شاید در این دوران می توانست واسط آشتی میان مردم و حکومت شود فرصت ندادند پایگاه و جایگاهی داشته باشند، چه،نیروها و احزاب و گروههای داخلی و یا افراد مستقلی که شاید می توانستند در این دوران به کمک آنها بیایند را از خود رانده اند.

علاوه بر آن، مردم دیگر هیچ حزب، گروه و فردی از میان افراد نزدیک به حاکمیت و حتی مخالفان آنها را مورد اعتماد و امین خود نمی دانند و این درست جایی است که مردم به نظر می رسد دیگر بنا بر تجربه به همان شعار اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا رسیده اند و متاسفانه در چنین روزهایی که سرکوب شدید نظام حاکم بر ایران ادامه دارد بسیاری از افراد وابسته به اصلاح طلبان یا مهر سکوت بر لب نهاده و آب به آسیاب حاکمیت می ریزند و یا حامی نظام ولایت شده اند و جالب اینکه در ملاقات میان اصلاح طلبان با رییس قوه قضاییه از یک سو و دیدار با سید ابراهیم رییسی و نیز دیدار با علی شمخانی از سویی دیگر،آنقدر ضعیف در خواست های خود را مطرح می سازند که گویی آنها هم مانند سید علی خامنه ای در دنیایی دیگر زندگی می کنند و لذا مردم حاضر در این جنبش هیچ امیدی به کسانی که جهت میدان داری بخواهند وارد شوند ندارند و در نتیجه باید تا آخر خط بروند.

مردم، دختران و پسران جوان معترض این روزهای ایران دیگر به هیچ نیرویی که در حاکمیت سال های گذشته هیچ کمکی به آنها نکرده اعتماد نداشته و ندارند و به همین دلیل می گوییم که سرانجام این جنبش هیچ راه آشتی جویانه ای ندارد و باید به یکی از دو نتیجه فوق برسد.

کشته ندادیم که سازش کنیم … رهبر قاتل را ستایش کنیم

 

آیا جوانان جلو دار جنبش کوتاه خواهند آمد ؟

شواهد نشان می دهد اگر نیروهای فرصت طلب وارد میدان نشوند و جنبش را به سود خود مصادره نکنند و اگر کشورهای خارجی در این حرکت دخالت نکنند ، کار به جایی خواهد رسید که مردم می خواهند .

این روزها برخی ها در داخل و خارج از کشور ،به دنبال رهبر می گردند و هر طیف و گروه یا شخصی دوست دارد با بیان اینکه با نیروهای ایران یا خارج،در تماس است و به آنها کمک می کند و یا با آنها برنامه ریزی می کند، تا شاید در آینده ایران دخیل شود، نشانی از به انحراف کشاندن حرکت مردم می باشد و این امکان وجود دارد که نظام حاکم بر ایران به بهانه دخالت دیگران در جنبش مردم، آنها را همانگونه که تا به حال امریکایی و صهیونیستی معرفی می کند با اتیکت تجزیه طلبی یا پهلوی چی یا حامیان مجاهدین خلق و جیره خوار عربستان، اقدام به شدت بخشیدن بیشتر به سرکوب نموده که گاهی اوقات انسان را به یاد این مسئله می اندازد که آیا ورود برخی ها به عنوان اینکه می خواهند به مردم ایران کمک کنند و در رابطه با آینده ایران بعد از انقلاب نظر دهند آیا موجب تخریب و انحراف و دو دستگی و چند دستگی اتحاد کنونی مردم ایران نمی شوند و آیا این بهترین فرصت برای نظام حاکم بر ایران نیست ؟

ملت ایران به خوبی در طول بیش از دو ماه گذشته با انجام حرکت های درونی به یک همبستگی انقلابی رسیده است و احتمال آن می رود که برخی ها با برخی اطلاعیه ها و سخنرانی ها موجبات شکاف و چند دستگی در میان مردم شوند، چیزی که نظام ماهها است به دنبال آن می باشد تا به گونه ای بتواند میان معترضین شکاف ایجاد نماید زیرا به دلیل اینکه جنبش انقلابی جوانان و ملت ایران با شبکه بندی دقیق فاقد رهبری جنبش های گذشته می باشد کلیه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی را گیج کرده است و به قول سر بازجویی قدیمی :

بعد از 40 سال بازجویی با افرادی روبرو هستیم که نه آنها می دانند ما چه می گوییم و نه ما می دانیم آنها چه می گویند…

زمانی که اذان گفته می شود هیچ کدام از دستگیر شدگان درخواست مهر نماز برای خواندن نماز نمی کنند…

وقتی به آنها می گوییم ممکن است اعدام شوید می گویند تو به فکر خودت باش که به زودی با سرنگونی حکومت دستگیر و محاکمه می شوی….

گفتنی است که نگرانی سید علی خامنه ای و جانشین وی از قبل از کشته شدن مهسا امینی به جایی رسیده بود که خشونت را در رابطه با برخی خودی ها در نظر داشت زیرا، در شهریور ماه نظام در ابتدا به دلیل برخی اختلافات با روحانیون برجسته و برخی آیات عظام در قم از جمله وحید خراسانی (پدر همسر صادق لاریجانی)، آیت الله مصطفی محقق داماد(داماد خاندان لاریجانی ها)، آیت الله بیات زنجانی و آیت الله شبیری زنجانی و انتشار بیانیه ای از سوی مدرسین و طلاب حوزه های علمیه قم و مشهد و تهران، قدری دست به عصا شد تا ابتدا به سرکوب آنها بپردازد و وقتی خیالش از بابت آنها راحت شد و برخی دیگر از آیات عظام را هم وادار به سکوت نمود، خشونت در رابطه با غیر خودی ها را در دستور کار قرار داد، زیرا با توجه به عدم شرکت نزدیک به 40 درصد از روحانیون خبرگان رهبری در تهران و ناراحتی خامنه ای از اینکه آنها برای صادر نمودن بیانیه ای در تایید سید مجتبی خامنه ای به عنوان جانشین رهبری، آنهم بعد از سخنرانی افشا گرانه امام جمعه یکی از شهرستانها که آمادگی خبرگان رهبری برای جانشینی مجتبی خامنه ای را بیان نمود، گردید، خامنه ای از ناراحتی ملاقات با خبرگان را برای اولین بار رد نمود چرا که عده ای از خبرگان که دانسته بودند در این دیدار باید چه بیانیه ای بعد از ملاقات بدهند بنا به دستور برخی ها از قم و عراق و مشهد و تهران در این جلسه حضور پیدا نکردند.

وضع بدین منوال می گذشت که ناگهان آوار اجل حاکمیت با قتل مهسا فرو ریخت و آتش فشان فرو خفته مردم فعال شد، نظام حاکم بر ایران همانند گذشته زیر بار هیچ مسئله ای نرفت و در این رابطه هیچ گناهی را به گردن نگرفت و این قتل موجب گردید تا تظاهرات علیه کل نظام آغاز گردد و هر چه زمان می گذشت و بر تعداد کشته شده های مردم افزوده می شد، جنبش گسترش بیشتری پیدا می کرد و این بار بر خلاف سال های 88 ، 96، 97 و 98 دانشجویان به میدان آمدند و با ورود دانشجویان به یاری مردم، نظام چاره ای به جز انجام برخی اشتباهات نداشت زیرا باور نمی کرد که قتل مهسا امینی و نپذیرفتن گناه این قتل و اینکه نتوانستند پدر و مادر مهسا را وادار به اعترافات اجباری نمایند، کار اعتراضات گسترده تر شد و برای اولین بار در این اعتراضات، به نظر کلیه قطعات پازل انقلاب ایران رو به سوی همگرایی نهادند و به تدریج اقشار مختلف کشور وارد میدان شدند.

حضور دانشجویان شجاع و نترس دختر و پسر ، قشر مورد تایید مردم، که نظام حاکم بر ایران می اندیشید آنها را ا خته کرده و آنها با توجه به نیروهای سرکوب گر درون دانشگاهها و ایجاد حراست طراحی شده در دوران کرونا و بسیج دانشجویی موتور سوار، دانشجویان اقدام به هیچ حرکتی نخواهند کرد به ناگاه با سیل قدرت مند دانشجویان حامی اعتراضات مردم در تهران و شهرستانها مواجه شد و برای سرکوب آنها به اشتباهی دیگر دست زد و وزارت اطلاعات که مدعی برترین شبکه اطلاعاتی جهان را دارد با حمله به دانشگاه شریف چسب وحدت میان دانشجویان سراسر کشور را فراهم ساخت، حمله به دانشگاه شریف موجب گردید که مردم برای حمایت از دانشجویان از خانه های خود خارج شوند و رو به دانشگاه نمایند که وحشت بر نظام چیره شد که اقدام به عقب نشینی از دانشگاه شریف با دستگیری تعدادی دانشجو کرد.

عملکرد ضعیف نیروهای سرکوبگر درون دانشگاهها کار را به جایی رساند که حاکمیت مجبور به استفاده از نیروهای 12 هزار نفره اوباش تحت تعلیم سردار محمد رضا نقدی گردید که بعد از مرگ حسین همدانی از همان روش بهره برد و آموزش نیروهای اوباش را بر عهده گرفت و البته از نیروهای 5 هزار نفره اوباش موتور سوار تحت تعلیم سردار غلامحسین غیب پرور، نیز نباید گذشت که این 12 هزار نفر و آن 5 هزار نفر همگی از اراذل و اوباشی هستند که از زندان ها و محلات حاشیه شهر ها گرد آوری شده و ربطی به نیروهای انتظامی و بسیج و گردان های امام علی ،ندارند.

نکته جالب و مهم در باره این نیروها استفاده از مواد مخدری است که آنها در زمان حمله به مردم استفاده می کنند که البته از این نوع مواد و یا شبیه به آن را داعشی ها به نام قرص جهادی استفاده می کردند و به نظر می رسد علت تعطیلی یکی از نشریاتی که هفته گذشته تعطیل شد مطرح ساختن همین مسئله در مقاله ای از صادق زیبا کلام بوده است.

نظام ولایت هرگز باور نمی کرد که آتش کشته شدن دختری بیگناه و معصوم دامن آنها را بگیرد، اما این مظلومیت، مانند آخرین قطره واریزی آب درون لیوان پر از آب گردید به گونه ای که همه اقشار را برای مقابله با نظام جنایتکار گرد هم آورد علاوه بر دانشجویان ، ورود ورزشکاران با شرف و پیام های حمایت از جنبش، نظام را به واکنش وا داشت اما مانند همیشه در مقابل اتحاد مردم چاره ای به جز سرکوب و دستگیری برخی از آنها نداشت، چهره های ملی و اسطوره ای ورزش ایران چون علی دایی، علی کریمی، حسین ماهینی، وحید هاشمیان، مهدی مهدوی کیا، رسول خادم ،احمد رضا عابد زاده، محمد خاکپور،محمود کلانی،نکونام، فولادی، وریا غفوری، و… که حمایت ورزشکاران و تیم های داخلی و خارجی را به دنبال داشت موجبات نگرانی بیشتر حاکمیت گردید که تا کنون ادامه دارد و روز به روز بر حمایت بیشتر ورزشکاران از مردم افزوده می شود.

در کنار دانشجویان و ورزشکاران،زنان و دختران هنرمند نیز در حمایت از جنبش به میدان آمدند و بدون واهمه روسری از سر برداشتند تا به حاکمان نشان دهند دیگر حاضر به پذیرش حجاب اجباری نظام نیستند، در میان همین قشر از ایرانیان ، زنان جلودار بوده و مانند دیگر اقشار بدون ترس موهای خود را بریده و یا در مقابل دیگران حجاب از سر برداشتند تا نشان دهند ، این بار وضع فرق می کند ودیگر نمی توان به قبل از کشته شدن مهسا امینی بازگشت و این عمل در کنار عمل دختران و زنان در خیابانها آنچنان آتشی بر دل حامیان نظام نهاد که هیچ چاره ای در این ندیدند که به نیروهای نظامی و امنیتی دستور دهند با بی حجاب شدن زنان و دختران برخورد نکنند و آنها را در این امر آزاد بگذارند، چیزی که نظام هرگز فکر نمی کرد که اولین سنگر ولایت را اینگونه از دست بدهد به قول خانم انسیه خزعلی: حجاب سنگر اول نظام ولایت است.

گفتنی است که حرکت “گیس بران” برخی از آنها به حرکتی جهانی تبدیل شد.

یکی دیگر از اقشاری که ورودشان به صحنه مبارزه کار را بیش از اندازه برای نظام ولایت سخت کرد ، حضور و ورود دانش آموزان مدارس کشور به جنبش در حمایت از معترضین بود، قشری که به قول فرمانده سپاه نمی توان با آنها کاری کرد و حتی در مواردی که نیروهای سرکوبگر به آنها حمله کردند و آنها رامورد ضربات باتوم قرار دادند فاجعه هنرستان شهدای اردبیل به میان آمد که نظام برای فرار از این حرکت وحشیانه مجبور به آتش زدن زندان اوین گردید تا جهت اعتراضات نسبت به قتل خانم پناهی(دختر دانش اموز) را تغییر دهد، این دانش آموزان که حدود 9 میلیون از افراد کشور راتشکیل می دهند هم در درون مدرسه حتی با حضور نیروهای بسیجی و بیرون از مدرسه با برداشتن حجاب و پاره کردن عکس های خمینی و خامنه ای همراه با دیگر اقشار دست به تظاهرات می زنند و بخشی از نیروهای سرکوبگر را فلج کرده اند و البته حیثیت و شخصیت سید علی خامنه ای را نیز با توجه به شعارهایی که می دهند را لگد مال کرده اند.

ورود موزیسین ها و خوانندگان – با قتل مهسا امینی خواننده ای جوان به نام شروین اقدام به خواندن ترانه ای با عنوان برای، نمود که با انتشار آن دهها میلیون نفر این سرود را هماهنگ در کل کشور و خارج ایران همخوانی کرده و نظام تنها کاری که توانست بکند دستگیری او و بعد از مدتی آزاد کردن با گرفتن وثیقه بود. اما سرود او تن کل حاکمان را لرزاند، به گونه ای که سید علی خامنه ای شخصا به میدان آمد و به تعریف از سرود سلام فرمانده که برای خود او با هزینه چند میلیاردی خوانده شده بود پرداخت تا شاید ضرب این سرود را بگیرد که نتوانست و همین مسئله موجب خشمگین تر شدن او گردید.

ورود زنان،دختران و مردان حامی زنان ایران در خارج از کشور – با هر چه گسترده تر شدن حرکت ملت ایران و به خصوص زنان دلیر ایران و کشته شدن برخی از آنها که نظام همواره با فریب و دروغ مسئولیت قتل آنها را به گردن نگرفت ، کار به جایی رسید که زنان کشورهای دیگر اقدام به حمایت از زنان ایرانی نموده و برخی اقدام به بریدن گیسوهای خود و حمایت از حرکت دختران و زنان ایران نموده وهشتک مهسا را صدها میلیون بار مورد بازدید قرار دادند و علاوه بر آن در بیش از 100 کشور جهان تظاهرات برپا نمودند.

به تدریج با گذشت زمان اقشار دیگر از جمله بازاریان، کارمندان، بازنشستگان، معلمان،برخی نیروهای نظامی و انتظامی، وکلا، پزشکان و پرستاران، معلمان،اساتید دانشگاه، کارگران ،خانواده برخی شهدا و جانبازان و…در حمایت از جنبش به میدان آمده و حمایت خود از پیشقراولان جنبش یعنی زنان و دختران را در پیش گرفتند و در عوض، نظام جنایت کار با بهره گیری از بی شرمانه ترین روش ها خود را برای مقابله با دختران و پسران جوان مبارز، با فتوای سید علی خامنه ای آماده نمود و اقدام به اعمال زیر نمود:

 

نظام بنا به دستور از قبول هر گونه جنایتی خودداری می نمود و هر کشته ای را به خود معترضان یا دیگران مرتبط می کرد، سناریوهایی که برای کشته شدگان مطرح می ساخت از جمله اینکه مدعی شده بود که برخی کشته شدگان خود کشی کرده اند مانند سارینا، برخی کشته شدگان خود را از پشت بام پرت کرده اند مانند نیکا شاه کرمی، برخی کشته شدگان به دلیل مصرف مشروبات الکلی و افراط در آن کشته شده اند مانند دختر دانشجوی دانشگاه همدان،برخی با تیر اندازی به صورت از فاصله نزدیک مانند حدیث نجفی برخی به دلیل گاز گرفتگی سگ ها،برخی را به دلیل بیماری زمینه ای، برخی توسط نیروهای پلیس نما، برخی به دلیل افراط در قرص های روانگردان، و اخیرا مشخص شده که برخی ها را در زندان به اجبار وادار به خوردن قرص هایی می کنند که بعد از خروج از زندان بعد از مدتی خودکشی می کنند مانند یلدا و… برخی ها را بعد از کشتن، بسیجی خطاب کردند مانند میلاد استاد هاشم و…و برخی را بعد از کشتن با تیر جنگی به خانواده اش گفتند باید بگویید که به جدول خیابان خورده و فوت کرده مانند محمد حسین در مشیریه تهران در اول آذر ماه و…برخی ها را بعد از کشتن گفتند که توسط تروریست های موتور سوار کشته شده اند مانند کیان 9 ساله در ایذه و….

اما فیلم ها و گواهی و شهادت خانواده ها نشان داد که همه آنها به دست نیروهای سرکوبگر حامی نظام یا با ضربات باتوم یا تیر های جنگی یا تفنگ های ساچمه ای و یا زیر شکنجه و یا بعد از تجاوز به قتل رسیده اند ( در این رابطه به گفته های مهدی طائب در برنامه ای در صدا و سیما یاد آور می شود که می گفت باید مغز مخالفان را ترکاند)

که در رابطه با تجاوز تا به حال 12 پرونده ایجاد شده که البته دور از انتظار نیست و نبود زیرا در سال 88 نیز بنا به گفته های مستند کروبی برخی ها مورد تجاوز قرار گرفته بودند از دختران و پسران که البته به قول آقای محسن قرائتی دستگیر شدگان از مخالفان با دین را بعد از مبارزه می توان تصاحب نمود حتی اگر زن شوهر دار باشد – نقل به مضمون- گفته می شود که به هنگام تجاوز به دختران و پسران از آنها فیلم برداری می کردند تا آنها را وادار به اعترافات اجباری نمایند البته قرار شد زمان فیلم برداری را قبل از دستگیری بیان دارند مانند …عباسی.

گفتنی است علاوه بر نیروهای دخیل در سرکوب از جمله نیروهای انتظامی، بسیج، لباس شخصی ها، نیروهای جبهه مقاومت ، نیروهای نخسا، برخی نیروهای لشکر 10 هزار نفره حفاظت سید علی خامنه ای نیز در قتل ها دخیل بوده اند ، گفته می شود قتل هایی که توسط موتور سواران صورت می گیرد توسط این نیروها است که دو نفره سوار بر موتور به هر کسی که شک کنند تیر اندازی می کنند و آنها را به قتل می رسانند.

لازم به ذکر است تا همین چند روز پیش نظام هیچ قتل و تیراندازی مستقیم به معترضان را به عهده نمی گرفت تا اینکه در خبرگزاری های وابسته به سپاه بعد از نمایش فیلم هایی از تیر اندازی با سلاح سنگین در کردستان، آنها تایید کردند که مجبور به تیر اندازی به سوی افرادی شده اند که می خواستند به مراکز بسیج یا مراکز مهم حمله کنند. و این در حالی است که بیش از 400 نفر تا به حال به شیوه های مختلف به قتل رسیده اند و البته آقای خامنه ای مدعی است چند نفری در اغتشاشات شرکت کرده اند و ملت حماسه سیزده آبان را آفرید.

یکی از مواردی که نظام در سرکوب از آن بهره برد استفاده از آمبولانس مخصوص حمل بیماران و یا ماشین های حمل بستنی شرکت میهن بود که موجب اعتراض پزشکان و مراکز جهانی بهداشت گردید زیرا آنها با استفاده ازاین وسایل اقدام به حمل و نقل نیروها و دستگیر شدگان می کردند.

کور کردن چشم: یکی از شیوه هایی که نظام اخیرا برگزیده است کور کردن چشم معترضان است، بنا به نامه پزشکان نزدیک به 580 نفر مجبور به تخلیه چشم شده اند که گویا ترفندی جدید است زیرا با کور کردن چشم معترضین موجب افزایش تعداد کشته شده ها نمی گردد تا در برابر جهانیان پاسخگو باشد.

 

نظر بدهید