علی شفیعی; روانشناسی نوابغ تاریخی فرهنگ جهان و رهروان آنها ( بخش اول )

Feb 19th, 2022 | Non classé, مقالات

تاریخ ایجاد در شنبه, 30 بهمن 1400

 

فرضیه اصلی من این است: ابوالحسن بنی صدر یکی از نوابغ تاریخی فرهنگ جهانی است.

مطالعه تاریخ زندگی و شرح حال نوابغ تاریخی فرهنگ جهان به ما گزارش میدهند که چگونه خلاقیت ها و نو آوری های این نوابغ در طول حیات آنان تا چه اندازه ابتدا به فرهنگ زادگاه خودشان و سپس به فرهنگ جهانی غنی بخشیده است.

در حقیقت در اثر نو آوریهای هر نابغه جهانی و غنی بخشیدن او به فرهنگ وطن خویش و فرهنگ جهانی، « فضای فرهنگی نو و بدیعی » بوجود میآید. شناخت این « فضای فرهنگی نو و بدیع » برای غالب انسانها در ابتدا امر کار آسانی نیست. چرا که خود آن نابغه نیز دهه های متوالی با پشتکار و سخت کوشی مشقت آوری در خلق این نو آوریهای بدیع، کار و زحمت کشیده است. در اینجا یکی از معانی نوآوری بدیع، نوآوری عجیب، غریب و نادر است.

عجیب و غریب و نادر از این جهت که تا پیش از زمان ظهور دستاوردهای فکری و فرهنگی آن نابغه تاریخی، هیچ فرد دیگری قادر به خلق آنها نبوده است. در واقع تا زمان پیدایش آثار فکری او، هیچکس دیگری توان ابداع و ابتکار یک چنین آثاری را نداشته است. چرا که این آثار سبب میگردند، فضای فرهنگی جدیدی بوجود آید برای خلق و ابداع و ابتکاراتی نو، برای انسانهای دیگری که از آثار فکری او الهام میگیرند و این فضا را گسترش میدهند.

حال از این جا است که کار سخت و مشقت آور رهروان نوابغ تاریخی فرهنگ جهانی، در بردن این فرهنگ نو و بدیع به میان مردم، آغاز میشود. بهمین خاطر نیز نقش رهروان نوابغ تاریخی فرهنگ جهانی بسیار مهم و تعیین کننده است. طوریکه شاید بتوان گفت: ابتدا پس از مرگ آن نوابغ است که سختی و مشقت کار رهروان آنها تازه شروع میشود.

چرا اینطور است؟

چون که اولاً شناخت و درک این فرهنگ، چون نو و بدیع است، کار آسانی نیست. ثانیاً درک و فهم آنها نیاز به اندیشه، تأمل، پیگیری، و بیش از همه، آزمون فراوان در زمینه های گوناگون دارد. بهمین دلیل نیز برای اکثریت افراد جامعه، دریافت و پی بردن به چند و چون این فضای فرهنگی نو، نیاز به زمانی طولانی دارد. آنهم با سخت کوشی، استقامت و مداومت کسانی که خود را جزء رهروان و الهام گیرندگان این نوابغ تاریخی قلمداد میکنند.

هر زمان محتوی درست این فرهنگ نوین به توده های عظیم مردم، خاصه به محرومین جامعه رسید، بنابر گفته ها و نوشته های خود بنی صدر، « تغییر و تحول در پایین » صورت خواهد گرفت. تغییر و تحولی که سبب میگردید، ایده ها و نوآوریهای نوابغ تاریخی تأثیری عمیق بر فرهنگ جامعه جهانی گذارد.

 

در مورد آثار و دستاوردهای فکری بنی صدر میتوان این پیش بینی را کرد:

هر گاه توده های عظیم مردمی، چه در میهن خود او، ایران و خواه جهان، نسبت به حقوق مادی و معنوی ـ که بنی صدر چند و چون آنرا با دقت تمام شرح داده و روشن کرده است ـ ، واقف گردند. بطور حتم در پی تحقق آنها برای خود و زندگی شان خواهند رفت. و اگر این امر در جهان کنونی درون و بیرون ما، یعنی روانشناختی ما، صورت گیرد، تحولی عظیم جهت بهبود زندگی حاصل ما خواهد شد.

هدف این نوشته ابتدا شناخت نسبی روانشناسی نوابغ تاریخی فرهنگ جهانی، و سپس شناسائی روانشناسی رهروان آنها است. ولی چون شرح و تفسیر آنها نیاز به زمان زیادی دارد، که به خواست خدا در آینده صورت خواهد گرفت، من تلاش میکنم، بطور کوتاه و خلاصه، و جدای از هم، هر کدام از واژه های « روانشناسی » ، « نابغه »، و بخصوص از دید خود بنی صدر، تعاریف دو مقوله « تاریخ » و « فرهنگ » را توضیح دهم.

روانشناسی چیست؟

هر کدام از ما انسانها دارای دو جهان هستیم. یکی جهان درونی و دیگری جهان بیرونی. این دو جهان از همان ابتدای تولد ما در رابطه ای مستقیم، و گاهی نیز بسیار مشقت آور، با یکدیگر بسر میبرند.

هر گاه انسانی قادر گشت، مابین درون و برون خویش، بطور نسبی رابطه ای صلح آمیز، بزبان بنی صدر « توحیدی »، که همراه و همزاد با اندیشه و عمل بر اساس « موازنه عدمی »، یعنی رها از هرگونه زور، بر قرار کند. بطور حتم، برای او میسر خواهد گردید، وارد « فضای فرهنگی نو و بدیعی » گردد که بنی صدر به همه انسانها، در هر زمان و هر مکان، ارائه کرده است. این انسان در این فضای فرهنگی نو، زندگی شاد و پر مولدی را شناسایی و آنرا در خود خویش متحقق میگرداند.

از دید من این شناسائی و تحقق آن در زندگی روزمره هر انسانی، انقلابی بس بزرگ و عظیم در اندیشیدن و عمل کردن است. کاری که بنی صدر خود، در دو تا سه دهه آخر عمر خویش، در جهان درون و بیرون خویش، یعنی روانشناسی خود، تمرین و پیاده کرده بود.

بهمین دلیل نیز بود که هر کدام از دوستان او، با او به صحبت و گفتگو می نشستند، پس از گفتگو با او، شاد و سرحال و امیدوار می گشتند.

در واقع روانشناسی علمی تحقیقی است که تلاش میکند، فعل و انفعالات جهان درونی انسان را در رابطه با جهان بیرونی او، شناسائی و درک کند. بهمین خاطر نیز تأثیرات جهان بیرون بر درون فرد، از طریق شناختن پندارها، گفتارها ، کردارها و احساسات او، قابل درک و فهم میگردند.

در پژوهشهای روانشناختی و روان درمانی، هر روانشناسان و روان درمانگری، در کنار مدلی که از نگرش خود نسبت به انسان و تعریفی که از انسان دارد، از دستاوردهای علوم طبیعی، انسانی، و سیاسی و اجتماعی نیز کمک میگیرد تا قادر گردد، چگونگی و نوع تجارب درونی و برونی افراد را درک کرده و برای آنان توضیح دهد و روشن گرداند.

بنی صدر خود این شیوه از شناخت را در ابتدای « مدخل » کتاب « کیش شخصیت » اینطور بیان میکند:

« انسان معمار سرنوشت. این سرنوشت را موافق چگونگی تحویل امور واقع عینی ( جهان بیرونی ) به اموز ذهنی ( جهان درونی ) و متبلور کردن ذهنیات در تمایلات و رفتارها و اعمال خویش میسازد. خود شدن ( رابطه توحیدی و خالی از زور با خود و دیگران برقرار کردن ) و از خود بیگانه شدن ( زور پرستی و زور مداری را پیشه خویش کردن ) انسان، از نحوه آن تحویل ( تأثیرات بیرونی را به درون خود بردن ) و این تبلور ( آنها را در پندار و گفتار و کردار و احساس خویش بروز دادن ) مایه میگیرد. » ( همه کلمات و جملات در پرانتز، از من است. )

حال با این تعریف کوتاه و خلاصه از روانشناسی، که بنی صدر نیز آنرا قبول داشت، میتوان روانشناختی نوابغ تاریخی فرهنگ جهانی، از جمله خود بنی صدر، و رهروان او را بطور نسبی شناسائی کرد.

نابغه کیست؟

در مورد انسان و یا فرد نابغه تعاریف بسیار زیاد و گاه متضاد با یکدیگر در علوم انسانی وجود دارند. از دید من، شناخت انسانی نابغه، معمایی بس بزرگ، ولی بشدت جذاب برای دیگر انسانها است.

خود من نزدیک به نیم قرن است در مورد افراد و شخصیتهای نابغه مطالعه، پرس و جو و تحقیق میکنم. بخصوص روان نگاری Psychogram نوابغ جهانی، بیش از همه بنی صدر، برای من بسیار جذاب، دوست داشتنی و با اهمیت است. چون خودم را رهرو و الهام گیرنده از اندیشه ها و آثار او میدانم.

حال در ذیل بطور کوتاه و خلاصه دانستنی های تا کنونی خودم در مورد افراد نابغه را با خوانندگان گرامی این سطور در میان میگذارم:

نابغه در زبان لاتین از واژه فرانسوی Genie ژنی گرفته شده است. ژنی به انسانی گفته میشود که استعداد خلق کردن بسیار بالائی دارد. فرد ژنی آدمی نیست که تنها دارای هوشی سرشار و استعداد های زیاد و متعدد، باصطلاح پر استعداد Multitalent باشد، بلکه کسی است که در اثر خلاقیت های خویش فضاهای نو و بدیعی را برای اندیشیدن و عمل کردن دیگر انسانها، ابتکار و خلق میکند. طوریکه پس از او جهان شکل دیگری به خود میگیرد.

انسان نابغه پیش ترین و بیشترین و بهترین نو آوری ها را در زمینه های گوناگون علمی، فنی، هنری، موسیقی و … خلق میکند. از جنبه روانشناسی فرد نابغه خصلتهای خاصی ندارد که بتوان گفت هر کس این خصوصیات شخصیتی را داشت، نابغه است. در میان نوابغ تاریخی فرهنگ جهانی ما با اشکال گوناگون و متنوعی از انواع ساخت شخصیتها، و کاراکتر ها، با تفاوتهای فاحش در خلق و خو و رفتار و گفتار، و روانشناختی های گوناگون مواجه هستیم.

البته نوع تحصیلات، علایق علمی و هنری، و هدفمندی های متفاوت، بعلاوه روش کار و فعالیت هر فرد نابغه ای را میتوان جدای از دیگران شناسائی کرد و شیوه خاص آنرا تشخیص داد. معمولاً یکی از شرایط بسیار مهم نزد همه نوابغ تاریخی داشتن استعدادی فوق العاده است. ولی تنها داشتن استعداد قوی برای نابغه شدن، کافی نیست، بلکه کیفیت و کمیت دستاوردهای خلاقیتهای فرد نابغه و تأثیری که نو آوریهای او بر جامعه، فرهنگ و تاریخ میگذارند، اهمیت دارد.

غالباً نبوغ انسانهای نابغه در زمان حیات خودشان نا شناخته است. حتی دستاوردهای خلاق بعضی از آنان تا آخر عمرشان ناشناخته باقی می مانند. با وجود آنکه نوع آوریهای آنان در همان زمان حیات آنان آغاز تحولات بزرگ و ژرفی در فرهنگ و تاریخ جهان را نوید میدهد.

بهمین دلیل نیز خلاقیتهای نوابغ تاریخی فضای فرهنگی نو و بدیعی را در جهان بوجود می آورد و سبب اوج گیری کارهای نو و خلاق در چهار چوب آثار و نظرات آنان میگردد.

این تأثیر گذاری تنها در بخشهای خاص علمی و فنی خود نوابغ نیست، بلکه در دیگر زمینه ها، از جمله سازماندهی، دولت مداری، تجارت و حتی جنگجویی، باعث تغییرات، تحولات و دگرگونیهای پر شماری میشوند.

یکی دیگر از صفات مهم انسان نابغه، غالباً تحمل سختیهای طاقت فرسای بیشمار است. طوریکه گفته میشود، نوابغ تاریخی تحمل زیادی در کشیدن درد و رنج، و انواع مشقت ها را دارند. بعضی از آنها حتی تا حد رسیدن به جنون و مرگ زود رس، سختی ها و رنجهای زیادی را تحمل میکنند.

تعدادی از نوابغ تاریخی نیز بخاطر تمرکز بیش از اندازه بر روی کارهای خلاق خویش، و زحمات بسیار زیادی که در زمینه کارهای خود میکشند، این امکان وجود دارد، که در زندگی شخصی خود دچار کمبودها و کاستی های متعددی گردند. بهمین دلیل نیز از دوران قدیم ( آنتیک ) تا هم اکنون بعضی از افراد، نابغه بودن و دچار جنون گشتن را بهم ربط میدهند.

برای مثال فریدریش نیچه، فیلسوف شهیر آلمانی، که در آخر عمر خویش دچار جنون گردید. شومن آهنگساز ژنی آلمانی، فان گوخ، نقاش هلندی، او از همان ابتدای نوجوانی مشکلات روانی طاقت فرسایی داشت و گاه و بیگاه نیز در تیمارستان بستری میشد.

ولی نوابغ تاریخی که دچار جنون میشوند، در مقایسه با دیگر نوابغ جهانی، معمولاً در اقلیت و استثناء هستند.

علاوه بر امور بالا، پژوهشگرانی هستند که معتقدند: تمامی تحولات بزرگ تاریخی در فرهنگ جهانی نتیجه خلاقیتهای نوابغ تاریخی است. آنها میگویند، چند انسان نابغه را در اختیار بشریت بگذارید تا تحولی شگرف و دلخواه برای همه انسانها، در جهان پدید آید.

ولی با وجود اختلافهای شخصیتی بسیار فراوان مابین نوابغ بزرگ فرهنگ جهانی، چندین خصلت مشترک را نیز میان آنان بدست آورده اند که بقرار ذیل هستند:

 

  • زرنگ و پر کار بودن بیش از اندازه. غالب نوابغ تاریخی روزانه مابین 16 تا 18 ساعت کار میکردند و میکنند.
  • مداومت و پشتکار شگرف در زمینه تحصیلات، علایق به رشته های گوناگون تخصصی خویش و ثبات قدم در رسیدن به اهداف و آرمان هایی که خود برای خویش انتخاب و دنبال میکنند.
  • سازش ناپذیری آنان در آنچه بدست آورده اند و در درستی و صحت آن هیچ شک و تردیدی ندارند. این سازش ناپذیری یکی از خصلت هایی است که برای دیگر انسانها، بخصوص در زمان حیات آنان، برای بسیاری غیر قابل درک و فهم است. بهمین خاطر نیز بیشتر در زمان حیات خود نوابغ، آنان را اسیر در دست « توهمات » و یا « نا کجا آباد ها » ( اوتوپی های) میدانند.
  • آینده نگری و تلاش جهت ساختن آینده ای بهتر برای همه انسانها بزبان آلمانی Visionär بودن آنان.
  • دارا بودن دافعه و جاذبه بسیار قوی مابین مردم، چه برای انسانهای عصر خودشان و خواه برای آیندگان. نوابغ تاریخی فرهنگ جهانی بیشترین شیفتگان و مخالفین و حتی دشمنان را دادند.
  • مجذوب و شیفته خود کردن افراد، بخصوص جوانان مستعد و فعال در زمان حیات خویش و نسلهای جوان تا آینده های دور. این امر از این واقعیت ناشی میگردد که یکی از خصلتهای مهم جوانی شیفتگی نسبت به « فضای فرهنگی نو و بدیع » است. جوان مستعد و فعال، گذشته گرا و ماندن در گذشته نیست، بلکه میخواهد با فضای فرهنگی نو و بدیعی آشنا گردد و در آن فضا کار و خلاقیت کند. جوان با اینکار قادر میگردد به زندگی و حیات خویش معنی بخشد.

در نوشته بعدی به روانشناسی رهروان نوابغ تاریخی فرهنگ جهانی و فضای فرهنگی نو و بدیعی که بنی صدر خلق کرد، خواهم پرداخت.

 

نظر بدهید