جمال صفری: اشغال ایران توسط قوای متفقین درجنگ جهانی دوم و سقوط پهلوی اول (۸) – پس از اشغال

Nov 3rd, 2016 | مقالات

mosadegh 22102015۲۶خرداد، بمناسبت صد و سیُ و سومین سالگرد تولّد دکترمحمّد مصدّق «زندگینامۀ دکترمحمّد مصدّق» (۱۱۸ ) –  بخش چهارم : 

مذاکرات مجلس در بارۀ اشغال ایران توسط قوای متفقین:

٭اعلام اسامى منتخبه از شعب جهت معاینه وتطبیق جواهرات سلطنتى:

● رئیس: اگر قبول می‌فرمایید مذاكرات را بگذاریم براى موقعى كه برنامه طرح خواهد شد (صحیح است) قرار بود عده‌اى براى معاینه جواهرات از مجلس معین شوند (از هر شعبه دو نفر) این اشخاص انتخاب شده‌اند و اسامى آنها به اطلاع می‌رسد:

    آقایان سزاوار- دكتر ملك‌زاده- موقر- شاهرودى- اورنگ- صفوى- طباطبایى- معتضدى- مهدوى- شباهنگ- دادور- جعفر اصفهانى.

   و ضمناً خواهش كرده بودند كه دو سه نفر مقوم هم مجلس معین بكند براى موقعى كه معاینه جواهرات به عمل آید وهر چه زودتر شروع به كار كنند آن اشخاص را كه در جلسه خصوصى معین خواهند كرد تا مشغول اقداماتى كه لازم است بشوند. آقاى بیات‏

● بیات: راجع به این قسمت كه فرمودید همان كمیسیونى كه معین شده‌است كه از طرف مجلس البته یك عده اشخاص كارشناسى را كه لازم بدانند خودشان دعوت مى‌كنند و معین خواهند شد و كارشناسان از طرف مجلس كه معین نمی‌شود البته خود آن كمیسیون در صورت لزوم به كارشناس رجو‌ع خواهد كرد.

● وزیر دادگسترى: البته عده‌ای كه از طرف مجلس معین شده‌اند به اتفاق اشخاص كه از طرف وزارت دارایى و دولت معین می‌شوند اینها هر اقدامى را كه لازم بدانند عمل خواهند نمود.

رئیس مجلس شوراى ملى- حسن اسفندیارى‏( 1)

مشروح مذاکرات مجلس دوره سیزدهم قانونگذاری شورای ملی ۵ بهمن ۱۳۲۰ :

     مجلس یک ساعت پیش ازظهربریاست آقای اسفندیاری تشکیل گشت و  در باره شور دوم «گزارش کمیسیون امورخارجه راجع به پیمان دولت ایران و دولتین شوروی و انگلستان»  نمایندگان  مجلس وارد بحث شدند. به شرح زیر:

● رئیس: گزارش کمیسیون امور خارجه مطرح است.

● نخست وزیر (آقای فروغی) :  آقایان نمایندگان محترم گزارش کمیسیون امور خارجه مجلس شورای ملی را که دو روز قبل طبع و توزیع شده‌است ملاحظه فرموده‌اند. راجع است به پیمان اتحادی که مطرح مذاکره‌است بین دولت ایران و دولتین شوروی و انگلستان. خاطر آقایان محترم مسبوق است که مذاکراتی راجع به پیمان قبلا در مجلس شورای ملی شد بعد عهدنامه به مجلس شورای ملی پیشنهاد شد و رفت بکمیسیون امور خارجه مجلس و بعد از مذاکره در کمیسیون بمجلس شورای ملی آمد برای شوراول و دوباره در مجلس مذاکره در آن طرح شد و شوراول انجام گرفت. در ضمن شوراول از طرف آقایان نمایندگان پیشنهاداتی برای ارجاع به کمیسیون (مطابق نظامنامه داخلی مجلس) تقدیم شد و در مجلس مذاکره در اطراف آن پیشنهادات شد.  بسیاری از آن پیشنهادات در مجلس ردشد یعنی قابل توجه نشد. بعضی از آنها هم که در مجلس قابل توجه شد ارجاع بکمیسیون شد و در کمیسیون آن پیشنهادها محل مذاکره و مباحثه واقع شد. از هیئت دولت، بنده و آقای وزیر امور خارجه بودیم در کمیسیون و آقایان نمایندگان اعضاء کمیسیون و صاحبان پیشنهادها تشریف داشتند. مشاورات و مباحثات شد و در نتیجه آن مشاوره‌ها با نمایندگان دولتین هم مذاکراتی بعمل آمد. بالاخره آنچه که نمایندگان دولتین شوروی و انگلستان با آن در باب پیشنهادهای آقایان نمایندگان موافقت کردند به صورت یک مراسله درآمد که ضمیمه این گزارش کمیسیون و این پیمان گشته‌است و بنظر آقایان نمایندگان محترم رسیده……….

(در این موقع (نیمساعت بظهر) در اثر واقعه غیر مترقبه مجلس تعطیل شده و یک ربع ساعت بظهر مجدداً تشکیل شد)

● نخست وزیر: جمله معترضه کلام بنده را قطع کرد البته جای تأسف است ولی تعجب نیست چون مطلب خیلی بزرگ است. شبهاتی القاء می‌شود و اشخاصی هم که درست از اوضاع و احوال مسبوق نیستند، باشتباه می‌افتند و بر اثر اشتباهی که بر ایشان دست می‌دهد، عقایدی اتخاذ می‌کنند و یک حرکاتی می‌کنند. البته اینها نباید مانع بشود از اینکه عقلاء حقیقت را در نظر بگیرند و مطابق مصلحت مملکت عمل و اقدام کنند (صحیح است – احسنت).

   عرض می‌کردم بعد از اینکه این مذاکرات شد بالاخره نتیجه مذاکرات ما بصورت یک مراسله یک ضمیمه برضمائم سابق این عهدنامه درآمد و بر آن اضافه شد. در این ضمیمه، یک مسائلی که شاید محل تردید و تشکیک بود توضیح می‌شود: یکی از آنها راجع است بمسئله اینکه بموجب این عهدنامه دولت ایران مجبورنمی‌شود یعنی دولی که بامااین عهدنامه رامی بندند ما رامجبورنمی‌کنند و حق ندارند ما را مجبور کنند به این که داخل در جنگ شویم. این یک چیزی بود که هر چند در فصل سوم اشاره به این معنی داشت ولیکن بنظر آقایان رسیده بود که این صراحت نامه را ندارد بهتر این است که تصریح شود. پس در فقره اول از این مراسله ضمیمه این مطلب توضیح می‌شود که دولتین شوروی و انگلستان که با ما در این عهدنامه طرف هستند از ما تقاضای لشکرکشی و شرکت در جنگ نخواهند نمود. مطلب دوم که باز یک توضیحی است راجع بآن قسمت که در فصل چهارم نوشته شده‌است که قراردادهائی که منضم باین عهدنامه‌است در آنجا معلوم کند که دولتین شوروی و انگلستان کارهائی که در این جا می‌کنند که مستلزم یک مخارجی خواهدبود در صورتیکه آن کارها برای مقاصد نظامی خودشان باشد و محل احتیاج ضروری دولت ایران نباشد از آن بابت مخارجی بر دولت و ملت ایران تحمیل نخواهند کرد. این هم یک مسئله بود که خاطر آقایان یک قدری متوجه این مسئله بود که بغیر از آنچه که در فصل چهارم ذکرشده‌است. بالاخره توضیح آخری این است که متوجه شدند بعضی از آقایان که ممکن است فصل نهم بطوریکه نوشته شده‌است بعضی منافع و مزایائی هم که این عهدنامه برای ما تحصیل می‌کند بعد از باطل شدن این عهدنامه….. (چون این عهدنامه موعد دارد و در یک زمانی بعد از آنکه جنگ تمام شد این عهدنامه هم از بین می‌رود ولیکن یک مزایائی در این عهدنامه برای ما تحصیل شده‌است) می‌خواستند آقایان مطمئن باشند پس از اینکه صلح شد و این عهدنامه باطل شد آن مزایا از دست نرود این مطلب هم در فقره سوم این ضمیمه اخیر تصریح شده‌است.

    این تمام آن چیزی بوده‌است که دولت موفق شده‌است نسبت باین عهدنامه اخیراً یعنی بعد از خاتمه شور اول که در مجلس واقع شد بعمل آورد و از طرفهای خودش در این عهدنامه تحصیل کند (صحیح است) حال باید مجلس شورای ملی عقیده خودش را نسبت باین امر اظهار نماید.

    عرض کردم این چیزهائی که ملاحظه میفرمائید و نگرانی‌هائی که از برای اشخاص هست در نتیجه یک شبهاتی است که القاء شده‌است و تاآنجاهائی است که طبعاُ برای بعضی اشخاص می‌آید. بنده و هیچکس خوشوقت نیستیم از این پیش آمدهائی که برای ما واقع شده‌است از شهریور ماه ببعد. هیچکس نمی‌گوید که خوب شد (صحیح است) و خوب واقعه‌ای بود ولیکن اموری پیش آمده‌است و آن امور هم درنتیجه اشتباهاتی است که ما کرده‌ایم قبل از این جریانات (صحیح است) و باید انصاف داد و اذعان کرد اشتباهاتی که سابقاً کردیم منجر باین پیش آمد شد (صحیح است) و اگر آن اشتباهات را سابقاً نمی‌کردیم این پیش آمدها نمی‌شد (صحیح است). اما حالا که شده‌است چه باید کرد؟ باید حتی‌الامکان مضرات این پیش آمدها را کم کرد. اگر هم بتوانیم منافعی در ضمنش ببریم. این عهدنامه برای همین منعقد می‌شود نه برای چیز دیگری که تصور می‌کنند و کسانی که مصلحت خودشان را نمی‌دانند که این عهدنامه منعقد بشود چه می‌گویند می‌گویند این عهدنامه استقلال ایران را از بین می‌برد ولی مطالعه نمی‌کنند در مواد این عهدنامه که بینید این عهدنامه استقلال ایران را از بین نمی‌برد حاکمیت دولت ایران را این عهدنامه از بین نمی‌برد. اگر لطمه به استقلال و حاکمیت ایران وارد شده باشد این عهدنامه جبران می‌کند آنرا. منافعی دارد این عهدنامه برای ما که مخصوصاً وقتی که منعقد شد این کیفیتی که امروز هست برای ما که مملکت ما اشغال شدهِ قوای خارجی است. این کیفیت تبدیل می‌شود و در این عهدنامه تصریح می‌شود که بعد از این دیگر قوای خارجی که در اینجا هستند قوای اشغالی نخواهند بود. البته خیلی بهتر بود که قوای خارجی در اینجا نباشد. بنده تصدیق می‌کنم اما حالا که هستند و حالا که بنا بمیل و نظر و اراده ما این قوا از اینجا نمی‌روند و رفتن شان بسته بیک عواملی است که واقع می‌شود و اطمینان‌هائی است که حاصل می‌شود، حالا که این طور است، آیا بهتر نیست قوائی که این جا هستند صورت قوای اشغالی بعبارت اخری یک نحو خصومت نباشد و برگردد و بصورت این بیاید که این راه اتحاد است نه اینکه خاک ما را اشغال کرده باشند؟ (صحیح است) هیئت دولت وقتی این عهدنامه را پیشنهاد بمجلس کرد نظرش این بود که بواسطه این عهدنامه یک اندازه‌ای از مضرات وقایعی که پیش آمده‌است ممکن است بکاهد (صحیح است) و فوائدی هم از آن حاصل بشود. حالا هم عرض می‌کنم انعقاد این عهدنامه بعقیده ما و بعقیده هیئت دولت و بسیاری از اشخاص مطلع از امور دنیا و از امور روزگار برای ما مصلحت است این عهدنامه مضرات جدیدی برای ما جلب نمی‌کند (صحیح است) منافعی را هم ممکن است جلب بکند و عدم انعقادش هم ممکن است از برای ما یک مضرات دیگری جلب کند اگر انصاف داشته باشند اشخاصی که اطلاع دارند اشخاص بی‌اطلاع را بنده عرض نمی‌کنم اشخاصی هم که غرض خارجی دارند آنها را هم عرض نمی‌کنم ولی اشخاصی که غرض خارجی ندارند و اطلاع دارند از احوال اعضای هیئت دولت، از احوال بنده و از احوال همکارانم گمان می‌کنم اعتراف کنند ما اگر اقدامی می‌کنیم بر ضرر مملکت خودمان نمی‌کنیم (صحیح است). ما کسانی نیستیم که راضی بشویم بقدر یک ذره بقدر یک خردل برای این مملکت جلب مضرت بکنیم (صحیح است) منافعش برای این است که آیا مملکت ما هست یا نیست؟ و چه منفعتی از برای ما متصور است؟ منافع فاسدی، اغراض فاسدی، هم، امیدوارم آقایان این ظن را نداشته باشند که نزد ما وجود داشته باشد. بنده پیش خودم و خدای خودم و وجدان خودم سرافراز هستم به اینکه دراین عهد نامه هیچ غرض شخصی ندارم. هیچ نفع شخصی برای خودم ندارم (صحیح است) و خدای من شاهد است اینهمه مقاومتی که کردم و تحملی که کردم و می‌ترسیدم از عدم انعقاد این عهدنامه مضراتی متوجه این مملکت بشود (صحیح است) و خواستم این مضرات را از بین ببرم (صحیح است) و حالا عرض می‌کنم من و همکاران هیئت دولت من در این مقام از برای حفظ مصالح و منافع مملکت و دفع مضرات از این مملکت، تکلیف خودمان را بجا آوردیم (صحیح است) و در این ساعت بنده عرض می‌کنم مسئولیت این مصالح مملکت را ما نسبت بخودمان و نسبت بوظیفه خودمان ادا کرده‌ایم حالا دیگر مسئولیت از ما سلب می‌شود…

● جلائی: سلب نمی‌شود مسئولیت…

● نخست وزیر: اگر بد شد البته مسئول خواهیم بود ولی مسئول آینده و مضراتی که عرض کردم. بنده عرض کردم ماادای تکلیف کردیم و وظیفه خود را انجام دادیم و بجای آوردیم. البته اگر مطابق نظر مانشد و مصالح مملکت آن‌طوری که ما در نظر داریم پیشرفت نکرد، برای ما خیلی سهل است که کنار برویم و هیچ اشکالی هم ندارد. ولی از ملیت این مملکت که نمی‌توانیم کنار باشیم (صحیح است). آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی هم که نمی‌توانند کنار بروند. مردم این مملکت هم که از ملیت خودشان و مملکت خودشان نمی‌توانند دست بردارند (صحیح است). باید نظر کنند با تاًمل با تعقل با ملاحظه اطراف و جوانب و موقعیت جغرافیائی موقعیت زمانی و مکانی و اوضاع روزگار و همه اینها را بسنجند و ببینند آیا مصلحت هست یک همچو عهدنامه‌ای منعقد شود یا خیر؟ ملاحظه کردید که نه عجله کردیم نه فشارآوردیم نه تهدید کردیم نه تحبیب کردیم نه تطمیع کردیم هیچکار نکردیم (صحیح است) عهدنامه را پیشنهاد کردیم و قبل از پیشنهاد کردن با آقایان مشاوره کردیم بعد از پیشنهاد کردن جلسات کردیم کمیسیونها کردیم مشورتها کردیم در مجلس شورای ملی آقایان با فراغت نظر صحبت‌هاشان را کردند و حرف‌هاشان را زدند هیچ چیزی را پنهان و پوشیده نکردیم. حالا باز هم عرض می‌کنم بعقیده ما مصلحت این مملکت این است که این عهدنامه تصویب شود و تصویب نشدنش هم ممکن است برای این مملکت مضرات داشته باشد (صحیح است)

● جمعی از نمایندگان: مذاکرات کافی است.

● دکتر جوان: بنده کفایت مذاکرات مخالفم. بنده عرض دارم.

● رئیس: بفرمائید.

● دکتر جوان: خوب چون آقایان اجازه نمی‌دهند که صحبت بکنم صحبت نمی‌کنیم. ولی چون مطابق ماده ۳۲ نظامنامه اجازه داده شده که در شور دوم اگر اعتراضاتی دارند بعنوان ارجاع بکمیسیون تقدیم کنند بنده نسبت به فصل پنجم اعتراض دارم که نوشته‌ام وتقدیم مجلس شورای ملی می‌کنم چون ماده ۳۲ صریح است باینکه باید اعتراضی که بعنوان کمیسیون داده شد درمجلس مطرح شود وطبع وتوزیع شود بنده تقدیم می‌کنم.

● رئیس: گزارش کمیسیون امور خارجه قرائت می‌شود گزارش کمیسیون:

    لایحه شماره ۴۷۱۵ دولت راجع به پیمان دولتین شوروی وانگلیس با دولت ایران که درنتیجه مذاکرات مجلس شورایملی و پیشنهادهائی که از طرف بعضی از آقایان نمایندگان ضمن شور اول برای شور دوم ارجاع بکمیسیون امور خارجه گردیده بود، درکمیسیون درجلساتی با حضور جناب آقای نخست وزیر و جناب آقای وزیر امور خارجه مورد مذاکره و مداقه گردیده و بالاخره کمیسیون روز پنجشنبه دوم بهمن ۱۳۲۰ تشکیل ودر نتیجه توضیحات دولت ومذاکرات لازمه عین خبر شور اول بضمیمه مراسله‌ای که بنام ضمیمه ۳ با توافق دولتین شوروی وانگلیس دائر بر قبول بعضی از اصلاحات پیشنهادی به کمیسیون داده شده بود بتصویب اکثریت کمیسیون رسیده اینک خبر آن برای شور دوم تقدیم مجلس شورای ملی می‌گردد:

   مخبر کمیسیون امورخارجه م. همراز

ماده واحد- مجلس شورای ملی پیمان اتحادبین دولت شاهنشاهی ایران ودولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی وانگلستان را که مشتمل برنه فصل و شش نامه می‌باشد و در تاریخ ۲۴ آذرماه ۱۳۲۰ از طرف نمایندگان سه دولت پاراف شده بتصویب و بدولت اجازه می‌دهد امضاء و مبادله شود.

●رئیس: آقای دکتر جوان اعتراضی دارند(بعضی از نمایندگان-نمی‌شود) عرض بنده را توجه بفرمائید در فصول اعتراض رسیده‌است اعتراض باید طبع وتوزیع شود یا خیر؟

● دکتر جوان: بسیار خوب بعد از طبع وتوزیع میفرمائید صحبت کنم؟ چشم.

● بیات: باید اعتراضشان قبول شود بعد طبع وتوزیع شود.

● دکتر طاهری: اول باید طبع وتوزیع شود

● دکتر جوان: پس قرائت بفرمائید بعد طبع و توزیع شود.

● رئیس: آقای بیات

● بیات: عرض کنم مطابق نظامنامه در شور اول یا دوم پیشنهادیکه می‌شود بعنوان ارجاع به کمیسیون باید بمقام ریاست تقدیم شود وبعد باید طبع وتوزیع شود(بعضی از نمایندگان – قابل توجه بشود) وبیست وچهار ساعت بعد ازطبع وتوزیع باید در جلسه بعد مطرح شود وقابل توجه بشود یعنی تکلیفش معلوم شود. بنابراین این اعتراض را باید اول طبع و توزیع کنند بعد در جلسه دیگر مطرح کنند.

● دکتر جوان: بنده یک اخطار کوچک نظامنامه‌ای دارم

● رئیس: بفرمائید.

● دکتر جوان: چون مطابق قانون دراین قسمت ماده واحده بعقیده بنده باید صحبت بشود حالا که میفرمائید نباید صحبت بشود این موضوع را باید رأی بگیرند آقایان رأی دادند که صحبت نشود بنده هم عرضی نمی‌کنم.

● رئیس: باین پیشنهاد شما رأی گرفته می‌شود (بعضی از نمایندگان –رأی گرفته نمی‌شود).

● اوحدی: اخطار نظامنامه‌ای.

● رئیس: بفرمائید.

● اوحدی: عرض کنم این ماده ۳۲ دارای سه قسمت است: قسمت اول راجع است به ضمن شور اول یا دوم. شور اول اگر اعتراضی رسید همانطور است که باید بعنوان پیشنهاد به مجلس باشد وپس از رأی گرفتن در مجلس می‌رود بکمیسیون ولی راست است که در صدر این ماده هم نظامنامه شور اول ودوم هردو را دارد. اما در شور دوم این مطلب را ندارد مگر در یک صورت. اگر کمیسیون تصویب کرد دیگر درشور دوم کسی حق ندارد دراطراف آن صحبت بکند ولی اگر تردید کرد یارد کرد آن وقت ممکن است در شور دوم معترض باز اعتراضات کند وآن وقت مجلس رأی می‌دهد باینکه دولت باز تجدید نظر دراصل عهدنامه بکند. موارد صریح نظامنامه این است که عرض کردم بنابراین در شور دوم وقتی که کمیسیون تصویب کرد باید مجلس هم رأی بدهد.

● رئیس: آقای دشتی

● دشتی: بهتر از همه این است که متن ماده را بخوانیم:

ماده ۳۲- هرگاه دولت لایحه قانونی به مجلس فرستاده و بروفق اصل ۲۴ قانون اساسی تصویب عهدنامه که با یکی از دول خارجه بسته می‌شود تقاضا نمودند در باب مواد عهدنامه رأی گرفته نمی‌شود! در باب مواد عهدنامه رأی گرفته نمی‌شود! و تغییری هم در متن آن داده نمی‌شود. اگر در ضمن شور اول یا دوم بعضی از نمایندگان در برخی از شرایط اعتراض و ایرادی دارند این اعتراض و ایراد باید بعنوان رجوع به کمیسیون در مجلس اظهار شود. قبول یا رد رجوع به کمیسیون وقتی مطرح می‌شود که لااقل بیست و چهار ساعت قبل اعتراضات مزبوره طبع و توزیع شده باشد. هرگاه مجلس پس از مباحثات در باب ارجاع بکمیسیون این مسئله را قابل توجه دانست، آن وقت به کمیسیون رجوع می‌نماید. در موقع شور ثانوی کمیسیون راپرتی درباب موارد اعتراضی طبع و توزیع کرده و در ضمن آن عقیده خود را درباب تصویب یارد یا تعویق لایحه بیان می‌نماید و پس ازآن مجلس ملاحظات خود را کرده و رأی قطعی می‌دهد. درصورت رد یا تعویق لایحه مجلس بدین طریق رأی می‌دهد مجلس شورای ملی بدولت تکلیف می‌کند که در باب شرایط معترض‌علیها مجددا با دولت متعاهده داخل مذاکره وگفتگو شده، در مواقعی که فوریت لایحه مزبوره از طرف مجلس تصدیق شده باشد شرایطی که بکمیسیون رجوع می‌شود راپرت آنرا کمیسیون مزبور معجلاً پس از ختم مباحثات شرایط بلا اعتراض به مجلس پیشنهاد می‌کند.

     من تصور می‌کنم که این ماده خیلی ساده وصریح است وجای هیچ شبهه ندارد و آن این است که الان آقای دکتر جوان اعتراض دارند در این اعتراض نه رأی گرفته می‌شود نه مذاکره می‌شود طبع و توزیع می‌کنند پس از اینکه ۲۴ ساعت ازش گذشت و مجلس دوباره تشکیل شد ایشان بعنوان اینکه پیشنهادشان ارجاع به کمیسیون شود یک توضیحاتی می‌دهند و بعد از آن رأی گرفته می‌شود اگر مجلس قبول کرد به کمیسیون می‌رود اگر قبول نکرد که هیچ.

● رئیس: آقای نخست وزیر

● نخست وزیر: بنده این اعتراض آقای دکتر جوان را که ندیدم و نمیدانم چیست ولی فقط می‌خواهم خاطر محترم آقایان را متوجه کنم که بااین مذاکرات و ترتیب این لایحه و این پیشنهادها و این ضمائم اخیری هم که موافقت شده‌است مطلب قطع شده‌است. ارجاع به کمیسیون معنی واقعیش این است که اگر قابل توجه شد ببرند باز دوباره باطرف‌ها مذاکره بکنند. آقایان خاطر داشته باشند مخصوصاً آقای دکتر جوان که این پیشنهاد را می‌کنند بخاطر داشته باشند که این عهدنامه و پیمان است با دولت‌های خارجی یک مسئله داخلی نیست. یک طرف آن دولت ایران است عرض کردم این به این شکل قطع شده‌است البته آقایان در رأی خودشان مختارند که قبول کنند یا رد کنند بسته باین است که مصلحت را چطور تشخیص می‌دهند. ولی اگر هم تصور می‌فرمایند که این اعتراض فرضاً در مجلس شورای ملی قابل توجه بشود برای ما ممکن است که بعد برویم داخل مذاکره بشویم و یک نتیجه دیگری بگیریم بنده باید عرض کنم که این‌طور نیست و نمی‌شود حالا با این فکر و بااین کیفیت که عرض کردم آقای دکتر جوان در رأی خودشان مختارند که رأی بدهند یا ندهند ولی برای اینکه تکلیف معلوم بشود اگر ممکن است خواهش بنده را قبول بفرمائید این پیشنهاد خودشان را پس بگیرند و جز اینکه یک قدری هم باز کار بتعویق بیفتد نتیجه دیگری حاصل نخواهد شد (صحیح است).

● رئیس: آقای دکتر طاهری.

● دکتر طاهری: بنده عرضم این است که تعویق این قضیه ۲۴ ساعت است امروز عصر طبع وتوزیع می‌شود فردا عصر هم جلسه می‌شود مطابق نظامنامه عمل می‌شود واین نظریه‌ای هم که آقای نخست وزیر فرمودند اکثریت مجلس متوجه این نکته هست امروز هم که رأی گرفته نمی‌شود ازآقای دکتر جوان هم خواهش کنیم اگر ممکن است پیشنهادشان را مسترد بدارند چون با توضیحی که جناب آقای نخست وزیر دادند تاًثیری ندارد آن زحمتی که باید کشیده شده وکارهائی که مقصود اصلی اگر بود حاصل شده‌است واین اصلاحاتی است که شده حالا هم اگر آقای دکتر جوان پیشنهادشان را پس بگیرند امروز رأی بگیریم واگر پس نگیرند ۲۴ ساعت عقب می‌افتد یعنی امروز طبع وتوزیع می‌شود فردا بعد از ظهر جلسه تشکیل می‌شود وپیشنهاد ایشان تکلیفش معلوم می‌شود.

● رئیس: این مسئله را بنده درست متوجه نمی‌شوم یک لایحه دو شوری است شور اولش شده مجال اعتراض هم به آقایان داده شده آقایان اعتراضاتی کرده‌اند به کمیسیون رفته وبعد هم کمیسیون رأی خودش را داده‌است آیا لایحه سه شوری هم ما داشته‌ایم تا بحال؟ حال لایحه باید امروز رأی گرفته شود دیگر بکمیسیون نباید برود.

● دکتر طاهری: لایحه دیگر به کمیسیون برنمی‌گردد فقط چون موضوع عهدنامه‌است باید اعتراض طبع و توزیع شود.

● رئیس: ما رأی خودمان را می‌گیریم بعد اگر اعتراضی هست صحبت کنند. آقای دشتی.

● دشتی: این موضوع عهدنامه‌است و چون مهم است باید تمام نکات نظامنامه در آن رعایت شده باشد و این نظامنامه حق می‌دهند که اگر اعتراضی شد آن اعتراض طبع و توزیع شود و ۲۴ ساعت بعد حق را نظامنامه داده‌است و چون این عهدنامه یک کار مهمی است باید تمام دقایق قانونی آن رعایت شود فقط یک روز وقت می‌خواهد فردا بعد از ظهر مجلس تشکیل شود و تمام می‌شود و این تأخیر اهمیتی ندارد.

● رئیس: آقای دکتر جوان.

● دکتر جوان: بنده در پیشنهاد خودم باقی هستم اینکه می‌فرمائید نباید برود بکمیسیون اولا کسی که مخالف است عقیده‌اش این است که باید به کمیسیون برود. بنده که این پیشنهاد را می‌دهم فرضاً آقایان هم بعد از ۲۴ ساعت که جلسه می‌شود رأی بدهند که نرود بکمیسیون استفاده که بنده خواهم کرد از همین است که این اندازه پیشنهادی داده‌ام و در اطرافش توضیحی هم داده‌ام ولو در یک ماده والا بنده در هفت قسمت اعتراض کرده بودم که صحبت کنم ولی حالا که این‌طور شد که در یک قسمت صحبت کنم در همان یک قسمت صحبت می‌کنم بعلاوه این پیشنهادی را که داده‌ام و در اطرافش توضیح هم بدهم موثر میدانم و ممکن است چند نفر از آقایان در این پیشنهاد با بنده هم عقیده شوند.

● رئیس: آقای طباطبائی.

● طباطبائی: عرض کنم مطلب همان بود که آقای رئیس فرمودند یک لایحه وقتی به مجلس داده می‌شود و شور دارد و فوراً می‌رود به کمیسیون این یک مرتبه و راپورت می‌آید به مجلس و پیشنهادات داده می‌شود و دو مرتبه می‌رود به کمیسیون این سه مرتبه این عهدنامه همینطور شده‌است حالا هم تصریح شد باینکه بکمیسیون نخواهند رفت. (همهمه نمایندگان – چرا نخواهد رفت – زنگ رئیس)

● طباطبائی: آقایان اجازه بدهند اگر رأی داده شود ممکن است برود بکمیسیون ولی نباید رأی بدهند و نظامنامه هم صریح است بنظر بنده خوبست اعتراض خوانده شود به بینیم چیست.

● رئیس: آقای دشتی.

● دشتی: آقایان عوض اینکه کاررا تسریع کنند خرابتر می‌کنند با اینکه ماده ۳۲ نظامنامه صریح است دیگر این گفتگوها لازم نیست. اصلاً نظامنامه برای این است که دستور رفتار مجلس باشد در هر دقیقه و جلسه نمی‌شود نظامنامه را تغییرداد. نظامنامه تصریح دارد که اگر وکیلی اعتراض کرد باید اعتراضش طبع و توزیع شود و پس از ۲۴ ساعت مطرح شود. اینجا نه آقای رئیس لازم بود صحبت بفرمایند و نه آقای طباطبائی و نه بنده. الان مجلس را ختم می‌کنیم و اعتراض آقای دکتر جوان طبع می‌شود و توزیع می‌شود. فردا سه ساعت بعد از ظهر جلسه تشکیل می‌دهیم و به آن اعتراض رأی گرفته می‌شود و دیگر لایحه ارجاع به کمیسیون نمی‌شود. ماده ۳۲ هم به وکیل و هم به مجلس شورای ملی این حق را داده‌است که آن پیشنهاد کند و این رأی ندهد. دیگر لازم نیست اینقدر صحبت بشود این پیشنهاد طبح و توزیع می‌شود و مجلس را ختم می‌کنیم فردا سه ساعت بعد از ظهر مجلس بشود.

رئیس: آقای سزاوار

● سزاوار: بنظر بنده این ماده ۳۲ دارای اجمال و ابهامی است….(بعضی از نمایندگان – اینطور نیست – همهمه نمایندگان)

سزاوار: اجازه بفرمایئد موقع شوراول باید پیشنهادات داده شود و ۲۴ ساعت قبل هم باید داده شود و طبع و توزیع شود و بعد مطرح بشود و پس از اینکه پیشنهادات رد یا قبول شد می‌رود بکمیسیون ولی همان‌طور که جناب آقای رئیس فرمودند لایحه دو شوری است بنده خودم هم نظر مخالفت نسبت بمواد دادم و از این لحاظ البته موافقم با آقای دکتر جوان. ولی چیزی که هست اول نظامنامه می‌نویسد در موقع شور اول و دوم و در قسمت پائین راجع بشور دوم می‌نویسد در موقع شور ثانی کمیسیون راپرتی در باب موارد اعتراض طبع و توزیع کرده و در ضمن آن عقیده خود را در باب تصویب یارد یاتعویق لایحه بیان می‌نماید. بنابراین این عمل شده وکمیسیون اینکارراکرده‌است درشوردوم بنابراین دو مرتبه اعتراض شود این مرتبه سوم می‌شود وتطبیق نمی‌کند با قسمت اخیرنظامنامه وبنظربنده این ناظربقسمت اول بوده و در شور ثانی همینقدر که کمیسیون نظرش راداده واظهار عقیده کرد باید آن نظرکمیسیون را مجلس رأی بگیرد.

● رئیس: آقای دشتی.

● دشتی: بنده تعجب می‌کنم ازرفیق عزیزم آقای طباطبائی که برخلاف فکرسلیمی که دارند صحبت می‌کنند. این ماده نظامنامه فارسی است نه فرانسه ‌است نه ترکی. اگر در شور اول یا دوم بعضی از آقایان نمایندگان اعتراضی داشته باشند آن اعتراض طبع و توزیع می‌شود و پس از ۲۴ ساعت مطرح می‌شود و این کاملا واضح است و اینکه آقای سزاوار فرمودند راجع بشوراول است و این قسمت آخر تکلیف هر دو را معین می‌کند و بنده تعجب می‌کنم از یکنفر وکیل عدلیه که این اعتراض را می‌کند.

سزاوار: من تعجب می‌کنم ازآقاکه التفات نمی‌کنند.

● دشتی: بالاخره رأی آقای رئیس قاطع است که مطابق نظامنامه عمل کنند. یعنی مجلس راهمین الان ختم بفرمایند وبرای سه بعد ازظهرفردا جلسه رامعین کنند.

● رئیس: آقای سزاوار.

● سزاوار: بنا بر فرمایشات آقای دشتی باید یک خبر دیگر کمیسیون تهیه کند. (همهمه نمایندگان – خیر نباید راپورت بدهد)

● سزاوار: پس قراربراین است که یک قسمت ازنظامنامه راعمل نکنیم. این خبر کمیسیون است و نظر کمیسیون هم معین شده‌است باید تکلیفش معین شود. والا بنده هم اعتراض دارم واگر این‌طوراست اعتراضاتم رامی‌دهم.

رئیس: آقای اوحدی.

● اوحدی: فرض می‌کنیم آنچه را که آقای دشتی فرمودند صحیح است فرض می‌کنیم امروز در اطراف لایحه اظهاری نشود و اعتراض آقای دکتر جوان طبع و توزیع شود. فرض می‌کنیم اینها همه درست بعدازبیست وچهارساعت طبع وتوزیع شده آمده به مجلس شورای ملی ومجلس بعنوان رجوع به کمیسیون رأی داد و می‌رود به کمیسیون و وقتی که رفت به کمیسیون لایحه سه شوری می‌شود. بنابراین بنده مخالفم و بنظر بنده این لفظ دوم که در نظامنامه نوشته شده تسامح عبارتی است مجلس پس از شور دوم دیگر نباید قبول اعتراض کند.

● رئیس: آقای ملک مدنی.

● ملک مدنی: استدعا می‌کنم آقایان توجه بفرمایند ماهمیشه نباید در موضوع نظامنامه تفسیری قائل شویم له وعلیهی برایش قائل شویم. ماده ۳۲ نظامنامه روشن است سوابقی هم دارد و ما نباید سابقه را بهم بزنیم وقتیکه نظامنامه می‌نویسد: پیشنهادات باید ۲۴ ساعت قبلاُ طبع و توزیع شده باشد باید همانطور عمل شود. حالا که آقای دکتر جوان یا آقای نوبخت یا هرکدام از آقایان پیشنهاداتی دارند می‌دهند فردا سه ساعت بعد ازظهرمجلس تشکیل می‌شود ودراطراف آنها مذاکره می‌شود ورأی داده می‌شود ومجلس هم و اکثریت مجلس هم با بیانات آقای نخست وزیر موافقت دارند و توجه دارند وما نباید برخلاف اصل کاری کنیم.

● رئیس: آقای دکتر ملک زاده.

● دکتر ملک زاده: عرض کنم مثل اینکه وضعیت در سواد فارسی ما هم تأثیر کرده‌است برای اینکه بعقیده بنده نظامنامه صاف و روشن و صریح است و صراحتا می‌گوید وکیل حق دارد که در شوراول یا در شوردوم اگر اعتراض دارد بگوید و باز بطور صریح می‌گوید ۲۴ ساعت باید بگذرد و پس از طبع و توزیع این پیشنهاد مطرح شود. اگر مورد توجه شد می‌رود به کمیسیون و اگر نشد البته رد می‌شود و لایحه تصویب می‌شود و موضوعی هم که گفته شد سه شوری می‌شود این‌طور نیست شور دوم باید تمام شود و ما در جریان شور دوم این عمل را می‌کنیم بعقیده بنده دولت هم متوجه هست و بیاناتی را هم که آقای رئیس‌الوزراء فرمودند تأیید این عمل نظامنامه و این ارجاع را می‌کند. فقط اختلاف نظر در فلسفه و موضوع بحث است.

    آقای رئیس‌الوزراء می‌فرمایند اعم ازاینکه مورد قبول واقع بشود و مورد توجه بشود و یا نشود و یک رأیی بدهید یا ندهید طرف این قضیه ما هستیم این باین صورت خاتمه پیدا کرده‌است و مجلس آزاداست که راجع باین لایحه رأی بدهد یا ندهد. از آن طرف آقای دکتر جوان هم یک فلسفه‌ای دارند و آن این است که می‌فرمایند پس از این که من یک توضیحاتی دادم چون از طبقه مخالفین هستم ممکن است این توضیحات من تأثیری در مجلس شورای ملی و رأی وکلاء بکند یک عده آرائی در مساعدت آن عقیده من تولید کند والا راجع به نظامنامه بعقیده من اختلاف نظری در بین نیست. یا باید ایشان پیشنهادشان راپس بگیرند و یا باید طبع و توزیع شود و بعد مذاکره شود.

رئیس: آقای طهرانچی.

● طهرانچی: بعقیده بنده درشوردوم هم مذاکره درکلیات دارد والا مذاکره درکلیات کجا رفت(جمعی ازنمایندگان باهمهمه: کلیات ندارد) اجازه بفرمائید. بعقیده بنده هم درشوراول وهم درشوردوم هم مذاکره در کلیات دارد و هم مذاکراه در مورد (بعضی از نمایندگان: این‌طور نیست) چرا عملی است که مجلس کرد برای اینکه قبل از وقت در خارج لوحه موافق و مخالف گذاشته شده و اگر اعتراضی در مورد باشد باید صحبت شود. (همهمه نمایندگان)

● رئیس: آقای موید احمدی.

موید احمدی: عرض کنم بنده با اینکه خاطر مبارک آقایان مسبوق است که در جلسه سابق راجع بنظامنامه عقایدی عرض کردم که باید اصلاح شود. لکن عجالته تا این نظامنامه هست مجبوریم بر طبق آن عمل کنیم (صحیح است) و همین‌طور که آقایان دشتی گفتند علاجی نداریم غیر از اینکه یا آقای دکتر جوان پیشنهادشان را پس بگیرند و رأی بگیریم بقرار داد یا باید بفرمایند طبع و توزیع شود و فردا عصر جلسه تشکیل شود اما خود آقای اوحدی هم که مخالف بودند فرمودند عبارت تسامح دارد و همین کافی است که ما بر طبق نظامنامه عمل کنیم.

● رئیس: آقای انوار.

● انوار: بنده استدعایم این است که مذاکرات کافی است و بس است دیگر. جلسه را ختم کنیم و فردا سه بعد از ظهر جلسه را تشکیل بدهیم.

● نمایندگان: کافی است مذاکرات.

● رئیس مجلس شورای ملی – حسن اسفندیاری

نشست ۱۸

   مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ بهمن ۱۳۲۰   دوره قانونگذاری سیزدهم

   مجلس چهار ساعت از ظهر به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل شد  و نمایندگان در بارۀ تصویب لایحه پیمان بین دولت ایران و دولتین شوروی و انگلستان وارد بحث شدند: 

  بقیه شور دوم و تصویب لایحه پیمان بین دولت ایران و دولتین شوروی و انگلستان:

● رئیس: بقیه شور دوم پیمان بین دولت ایران و دولتین شوروی و انگلستان مطرح است. از طرف اقای دکتر جوان در فصل پنجم و از طرف آقای نوبخت در فصل اول و دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم و هشتم و نهم وضمائم اعتراضاتی رسیده‌است که طبع و توزیع شده و به اطلاع آقایان نمایندگان محترم رسیده. آقای نوبخت توضیحاتی که دارند مطابق نظامنامه بطور اختصار بعرض مجلس خواهند رسانید. (صحیح است) آقای نوبخت بفرمائید.

● نوبخت: بنده ۹ اعتراض دارم که دراطراف هریک بایستی توضیح خودم رادراطراف همه آنهاعرض کنم حالا آقایان می‌فرمایند که دراطراف هریک جداجداعرایضی بکنم یا یک مرتبه بگویم هرطورکه دستورواجازه می‌فرمایندعرض کنم.

● رئیس: بطوراختصارهمه رایکمرتبه بفرمائید.

●نوبخت: چشم اعتراض اول بنده راجع بماده واحده‌است. ماده واحده می‌نویسد مجلس شورای ملی پیمان اتحاد بین دولت شاهنشاهی ایران و دول اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و انگلستان را که مشتمل بر ۹ فصل و شش نامه می‌باشد و در تاریخ ۲۴ آذرماه ۱۳۲۰ از طرف نمایندگی سه دولت پاراف شده تصویب و بدولت اجازه می‌دهد امضاء و مبادله شود. این ماده واحده دارای یک مقدمه‌است و ۹ فصل و شش نامه بنده ایرادی که کردم دراینجا یکی راجع باینست که دراینجا قید نشده‌است آیا صورت مجلس داشته‌است یا نداشته‌است. ثانیاُ در قسمت مقدمه این لایحه ماده واحده که شامل مقدمه و فصول و ضمایم است البته باید صورت مجلس هم داشته باشد و در اطراف این موضوع بنده عرایض خودم راعرض می‌کنم. ماده واحده شامل مقدمه و فصول وضمایم و البته صورت مجلس است اگر صورت مجلس داشته باشد و پیش از همه چیز درباره منشور آتلانتیک که آقایان دولتی‌ها به آن خیلی می‌نازند و یکی از آقایان نمایندگان هم به عنوان دو مرد بزرگ آن را متذکر شدند و مقدمه این قرارداد را تشکیل می‌دهد، چند کلمه بعرض مجلس میرسانم. دنیا خیلی از اینگونه مردهای بزرگ دیده‌است یکی از آنها هم ویلسن رئیس جمهور پیشین امریکا بود که بزرگی او سراسر درگفتار بود. او هم بعقیده بعضی‌ها مرد بزرگی بود که همه دیدیم و شنیدیم و دانستیم که نیم کرده هم در دو صد گفته ایشان مشاهده نشد و سندافتضاح او را ولز دانشمند معروف انگلیس در کتاب خودش ثبت نموده و آنچه من باید در اینجا درباره این قبیل مردان بزرگ بگویم او در کتاب تاریخ مفصل و مشروح خود یادکرده‌است و همه می‌توانند آنها را در کتابخانه مجلس بخوانند و قیمت گفتارمردان بزرگ ایشان را بسنجند. عرض کردم ولز دانشمند معروف انگلیس گفته‌است. متاُسفانه قراردادآقای فروغی بر روی چنین پایه سستی بنا شده و مقدمه آنهم مصدر بهمان نام مبارک منشور آتلانتیک می‌باشد و دولت کنونی ما بانهایت تاُسف می‌خواهد در این کشور ده هزارسال یک تحول بسیار بزرگی ایجاد کند و ایران را از حالی بحالی سوق بدهد بچه دلیل؟ بدلیل منشور اتلانتیک که دو نفر با هم بر روی آب نشسته و مضمون آن‌را با هم قول داده‌اند و آقای روزدولت هم از آن طرف اقیانوسها قضایای شهریور ماه را برای ایرانیان ارمغان و مژدگانی آن منشور فرستاده‌اند و برای همین مهر و محبت هم بعضی جراید مااینهمه سنگ آمریکا را بسینه می‌زنند و این دوستی فراموش نشدنی را نمونه عواطف و انسانیت مردان ینگه دنیا میشمارند و بقین است که ملت ایران این ارمغان محبت را هرگز فراموش نخواهد کرد. بسیار خوب خدا بزرگترین دادخواه مااست او بهتر از همه می‌بیند و بهتر از همه میداند. عرض کردم این منشور اساساُ برروی آب بسته شده‌است و نمیدانم این شعر از خودآقای فروغی است یا از مرحوم والد ایشان است از هر که هست مثال خوبی است که می‌گوید:

همیشه مردم چشمم زآب دیده پرآبست

خراب می‌شود آنخانه‌ای که بر لب آبست

     تاچه رسد به اساسی که پایه آن برروی آب باشد. بله این منشور وقتی می‌تواند رسمیتی داشته باشد یا شالوده و دلیل یک عملی بشود که در مجلس انگلیس و در مجلس آمریکا مورد تصویب واقع گردد وگرنه روساء دول خیلی قرارها با هم می‌گذارند که غالباُ صورت عمل پیدا نمی‌کند. اگر دولت انگلیس و دولت آمریکا دو دولت دیکتاتوری بودند باز جای ایرادی نبود و شاید ممکن بود قرار و مدار مسترچرچیل و آقای روزولت سندی باشد. اما دولتهائی که هر ساعت ممکن است مجلس آنها را معزول و بسا آنکه محکوم نماید کی و کجا قولشان می‌تواند برای سالهای متمادی دارای اعتبارباشد؟ مگرچمبرلن نخست وزیرانگلیس نبود که مجلس انگلیس او را معزول کرد و چرچیل را بجای او گذاشت؟ ممکن است فردا هم آقای چرچیل جای خود را باین بدهد. شما آقای فروغی خودتان این قرارداد را به مجلس می‌آورید و میگوئید تا مجلس تصویب نکند قابلیت آنرا ندارد که مورد اجرا واقع شود. پس چطور پایه قرارداد خود را برروی گفتار دو نفر که آنها هم همکار شما هستند و مجلس‌های آنها ممکن است قولشان را قبول نکنند سندی معتبر می‌پندارید و در ذیل یک مسئله قضایائی که مطابق منطق هیچگونه ارتباطی با هم ندارند قرارداد اتحادی قائل می‌شوید و امضاء می‌کنید و از مجلس هم تصویب آن‌را می‌خواهید؟ شما میگوئید شاهنشاه ایران و پادشاه بریتالیا و هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی نظر به اصل منشور آتلانتیک که رئیس جمهور امریکا و نخست وزیرانگلستان در۱۴ اوت ۱۹۴۱ برآن توافق کرده‌اند و اتحادجماهیرشوروی هم در ۲۴ سپتامبر ۱۹۴۱ آن‌را تاُئیدکرده‌است و دولت ایران هم توافق کامل خود را باآن اصل ابراز می‌نماید آرزومند می‌باشد که رشته دوستی و حسن تفاهم فیما بین استوارشود. نظر باینکه این مقاصد بوسیله قرارداد اتحاد بهتر حاصل می‌شود توافق نمودند که قراردادی منعقدکنند. اینها پنج قضیه یا پنج جمله هستند که باید یکی معلول دیگری باشد و آن قضیه که علت همه آنهاست همان منشورآتلانتیک است که برطبق دلائل حسی ودلائل عملی و منطقی یک غیرمسلم و غیرموجهی است و یک ادعائی است که بهیچوجه صورت قانونی ندارد. پس چنین قضیه چگونه می‌تواند سبب ایجاد قانونی بشود بعقیده من اگر ارسطو هم زنده می‌شد یایگون انگلیسی هم که از مجتهدین علم منطق است حاضر می‌گردید و از بعضی‌ها هم درگذارانیدن این قرارداد آتشی تر وعجول تر می‌بودند هرگز نمیتواستند برای این جملات و جه ارتباطی قائل شده یا رای بدهند که منشور آتلانتیک ممکن است بتواند علت ایجاد چنین قراردادی گردد. چون روزولت ومستمرچرچیل به اصل منشورآتلانتیک توافق کرده‌اند، دولت ایران هم بااتحادجماهیرشوروی وانگلیس قرارداد می‌بندد! این هم شد منطق؟ این دواصل غیرمسلم تمام مقدمه ایست که دولت درصدراین قرارداد وبعقیده من هرکس اندک اطلاعی از منطق عملی ونظری داشته باشد،می‌فهمد که این دوقضیه وجه ارتباطی باهم ندارند وخردمند قانون گذارنمی‌تواند آن‌را تصدیق کند. یایک حرفی راپایه واساس یک قانونی قراربدهد! ای‌‌کاش این موادی که نامش منشورآتلانتیک است مطالبی بود یقینی آنهم که اینطورنیست و تماماُ مصدر بکلمات شاید و نشاید است و هر منظوری را که بصورت ماده درآورده‌اند باجملاتی از قبیل: (کشور اتازونی و انگلستان امیدوارند) یا (سعی می‌کنند) یا (مایلند) یا (عقیده دارند) یا (آرزومندند) یا (در حدودامکان) مصدر نموده‌اند معلوم است که چنین قراری که دو نفر با هم توافق کنند بااین کلمات کش دار آنهم در هنگام جنگ باز هم در صورتی که فاتح بشوند و بشرط آنکه از طرف کشور ما و پارلمانهای خود از بین نروند چه قیمت وارزشی دارد؟ تازه اگر هم نتوانند یا نخواهند اجرا بکنند مانع و رادعی برای ایشان دربین نیست. آری اگر مجلس امریکا و مجلس انگلستان آن‌را تصویب کرده بودند ممکن بود دارای اعتباری باشد.

     آقای نخست وزیر! چون علت اولیه قرارداد شما را دو نفر با هم قول داده‌اند و بمجلس خودشانهم نبرده‌اند بیائید شما هم جوانمردی کنید و این قرارداد را از مجلس پس بگیرید و از سر ما بگذرید. شما هم با آنها هر قولی می‌خواهید بدهید و کاری بکار ملت ایران نداشته باشید و او را با این امضاء آلوده نکنید.

    بنده وارد باین مبحث نمی‌شوم که منشور آتلانتیک برای ملل جهان چه اثری دارد و تا چه اندازه مفید یا مضر است. فقط عرض می‌کنم که ماده دوم آن تقریباً به ظلم صریح دول زورمند حق قانونی داده‌است و در آخر ماده هشت آنهم این دو مرد بزرگ آقای نماینده محترم وعده داده‌اند که دول صلحجو را هم خلع سلاح کنند وهم ازاین خلع سلاح منتی برآنها بگذارند که دوش ملل صلح جو را از بارسنگین تسلیحات سبک کرده باشند. من این‌طور ازاین ماده استنباط کردم. ممکن هم هست اشتباه کرده باشم مردم بازاری را اصطلاحی است که می‌گویند: ای مشتری احمق کجائی که هم مغبونت کنم هم ممنونم باشی! اما دنیا میداند که ملت ایران ملت احمقی نیست ودرردیف این قبیل ملل صلح جوهم هرگز نبوده وبعد از این هم نخواهد بود. ملتی که روزی تمام آسیا را با شمشیر خودگرفت ودرهمین اوان اخیر هم پادشاهش امپراطور هندوستان بود. طرفدار این قبیل صلحها که بزیان اوتمام شده نیست ونخواهد بود وتاریخ ایران گواه است که ایرانیان همیشه مردمی جنگجو وسلحشور بوده‌اند ودرتمام گیتی بشجاعت معروف هستند. زیر بارهیچ ظلمی نمی‌روند. ازجان می‌گذارند اما از آقائی وسیادت خود دست بردار نیستند ونخواهند بود. هرگز بردگی نکرده‌اند هرگز اجنبی نتوانسته‌است آنها را بنده وزر خرید کند. ملتی که طوفان دریا را تهدید کرده از تنگه ترموپیل با تلفاتی بسیار سنگین عبور نمود، ملتی است که هرگز تن به بردگی نمی‌دهد. راجع بقسمت فصل اول پیشنهاد بنده این است:

    دولت ایران نسبت به دولت اتحاد جماهیر شوروی و دولت انگلیس معتقد بروابط مبنی بر قراردادهای آزاد و احترام متقابله ملل است و اساس روابط ایران با اتحاد جماهیر شوروی و دولت انگلیس مبتنی بر عهدنامه ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ و عهدنامه تأمینیه بین ایران واتحاد جماهیر شوروی مصوبه ۲۷ مهرماه ۱۳۰۶ می‌باشد.

    علت اینکه فصل اول قرارداد راعبث ومضر میدانم این است که محترم داشتن استقلال ایران وتمامیت خاک وحاکمیت او محتاج بتعهد هیچکس نیست. اینکه آقای نخست وزیر درجواب بنده فرمودند که بنده گفته‌ام استقلال ایران که درفصل اول این عهدنامه ذکر شده‌است ودولتین متعهد شده‌اند آنرا رعایت کنند محتاج به پیمان نیست جواباً عرض می‌کنم که بنده هرگز چنین مطلبی عرض نکردم. بلکه گفتم: آنچه تاامروز اعتراف همه دول وملل دنیاست این است که ایران مستقل وآزاد است واین استقلال را هم مدیون کسی نیست. بلکه مدیون قوت معنوی ومادی خود می‌باشد. بنابراین محتاج بتعهد وعقد پیمان نیست و دولت اتحاد جماهیر شوروی هم که از دول معتبر دنیا است از بدو امر و حال معترف بوده‌است بنده هیچگاه عرض نکردم که دولتین تعهد کرده‌اند. اگر این جواب را مردی می‌داد که کلمات را  ازهم فرق نمی‌گذاشت، بنده خیلی متأثر نمی‌شدم. اما از آقای فروغی که مردی دانشمند می‌باشند بسیار گله‌مندم که بیان مرا طور دیگر تعبیر نمودند. آقای نخست وزیر خیلی فرق است میان این دوکلمه یکی شناختن یکی تعهد کردن. من عرض کردم دول دنیا وهمسایگان ما همه مثل تمام دنیا استقلال تام و تمام ما راشناخته‌اند. نگفتم تعهد کرده‌اند وعلت اینکه بااین فصل هم مخالفم واعتراض داده‌ام همین است که کلمه تعهد را بسیار مضر میدانم بلکه صریحاً عرض کردم که دولت اتحاد جماهیر شوروی سابقاً از اینگونه تأمین‌ها یا بعبارت دیگر از تعهداتی که بهانه تأمین استقلال است رسماً اظهار تنفر نموده‌است. چطور می‌شود بااین تصریح گفته باشم که آنها تعهد کرده‌اند. والبته فرق میان کلمه شناختن و تعهد کردن بقدری واضح ومبرهن است که محتاج بتوضیح بیشتری نیستم و بسیار متاًسفم که آقای فروغی این اشتباه خودشان را مکرر درمکرر اظهار کردند. من هم، درهمان جلسه، از آقای رئیس اجازه خواستم که جواب بدهم. متاًسفانه بمن اجازه مرحمت نفرمودند. بنابراین تمام فرمایشهای آقای فروغی را که بروی عبارت خودشان واین اشتباه اظهار شده‌است، بکلی بی‌مورد میدانم. خوشبختانه هرکس بیانات مرا وبیانات ایشان را در روزنامه‌ها خوانده باشد، بخوبی پی برده‌است که ایشان یک مطالب مجهولی را جواب گفته‌اند که روح من از آنها خبر نداشته‌است. من عهدنامه گفته‌ام ایشان تعبیر به تعهد نامه نموده‌اند. من شناختن گفته‌ام ایشان تعبیر به تعهد کرده‌اند و هیچ مرد لغوی کلمات را این‌طور معنی نمی‌کند واینکه فرمودند مردم از عهدنامه وحشت دارند ودراین مورد هم امثله آوردند ناچار هستم که عرض کنم: مردم از عهدنامه‌های مودت ودوستی هیچ وحشتی ندارند. مردم از اینگونه قراردادها که نامش قرارداد اتحاد است وحشت دارند وحق هم با آنها است. دلیلش هم این است که ما با تمام دول دنیا سابقاً معاهده مودت بسته‌ایم ومردم هم از همان اوقات تا حالا از آنها خوشوقت بوده وهیچگاه هم وحشتی نداشته‌اند. اما این‌طور قرارداد که شما می‌خواهید منعقد کنید البته مایه وحشت است وگمان نمی‌کنم مردم آن‌قدر نادان باشند که نفهمند عهدنامه دوستی غیراز قرارداد اتحاد است. آن‌هم با این شکل موهن. مگر ما بخاطر نداریم که در عهدنامه روس وانگلیس ۲۲ رجب ۱۳۲۵ قمری دراثرتنفری که ملت ایران راجع بمعاهده مذکور ابراز داشتند سفیر انگلیس در تهران یاداشتی بدولت ایران فرستاده وتقریباً باین مضمون بوده که دو دولت روس وانگلیس رسماً تعهد می‌کنند که استقلال وتمامیت ایران را رعایت نمایند وبهیچوجه درامور ایران دخالت نکنند. اگر آن معاهده را این اعتراف توانست بی‌غرض نشان بدهد فصل اول قرارداد شما هم می‌تواند این فکر را از توده مردم دور بکند.

    باز هم درجواب عرایض من راجع بهمین فصل اول فرمودند (یکی از مطالب شما این بود که چطور شده‌است که دولتین شوروی وانگلستان تعهد رعایت استقلال دولت ایران را می‌کنند اما دولت ایران تعهد رعایت استقلال آنها را نمی‌کند) بعد هم جواب این جمله را این‌طور اظهار فرمودند که (برای اینکه رودربایستی ندارم ما اگرهم تعهد رعایت استقلال آنها را بکنیم برآنها چیزی مزید نمی‌شود ومشکل بنظرمی‌آید که مادرمقامی واقع شویم که بتوانیم به استقلال آنها خللی وارد کنیم یا منفعت برسانیم ولی عکس آن متصور است) دراین جا، حق دارم که عرض کنم عبارت من طوری دیگر بود من گفتم قید این فصل موهن ومایه شبهه بلکه مشئوم است. زیرا اگر این قرارداد چنانچه دولت می‌گوید قرارداد اتحاد است البته چنین قید وشرطی نسبت به یک طرف لازم نیست و اگر لازم باشد دولت ایران هم باید نسبت به آنها چنین تعهدی را قائل بشود. این بود عبارت من. آقای نخست وزیر فرمودند (که اگر ما تعهد رعایت استقلال آنها را بکنیم برآنها چیزی مزید نمی‌شود ومشکل بنظر می‌آید که ما درمقامی و در حالتی واقع شویم که بتوانیم به استقلال آنها خللی وارد بیاوریم یا به آن منفعت برسانیم ولی عکسش متصور است). اگر این‌طور باشد تعهد ما البته مضر هم نیست وقول هم می‌دهم که تعهد ما مثل تضمین‌های دولت انگلستان نشود. اما تعهد آنها نه تنها منفعت ندارد بلکه زیان بسیار برای آن پیش بینی می‌شود وبسیاری از کشورهای اروپا فدای همین‌گونه تعهدها شدند. علاوه براین ممکن است ما را درمعرض دشمنی تمام دول اروپا و بعضی از دول آسیا قرار بده. پس بما هم چیز خوبی مزید نمی‌شود واگر مزبد بشود چیز بدی است.

   من هنوز نمی‌دانم آقای نخست وزیر ازاین واژه تعهد چه مفهومی رادرنظر دارند. اگر این کلمه بدون قصد اصطلاحی ادا می‌شود یعنی تنها معنای لغوی آن در نظر است که چندان مصیبتی برآن مترتب نیست. اما اگر آن‌را بشکل مصطلح سیاسی ومرادف باتضمین ادا می‌کنند، گمان نمی‌کنم که ایران تاب اینگونه تعهدها را داشته باشد وجریان این چند ساله بمانشان داده که دولت انگستان مکرراً بسیاری از کشورهای اروپا را تضمین کرد ودراثرآن تضمینها آن کشورها بخاک سیاه نشستند. درحقیقت آسمان هم بارضمانت را نمی‌تواند بکشد وآنگهی این تعهد اگر چنین معنائی داشته باشد مخالف تمام معاهده‌های مودتی است که باتمام دول دنیا بسته‌ایم وبنظر من این تعهد عملی بیهوده‌است. زیرا ما با همه ملل اروپا وآسیا دوست هستیم ودشمنی نداریم که کسی ما را درپناه تعهد خود بگیرد.

   ملت ایران از وقایع اخیر سخت رنجیده خاطر است ومعتقد است که آبرویش راازمیان برده وهستی اورا بباد فنا داده‌اند و یکی تاب ندارد بروی دیگری نگاه کند همه از یکدیگر شرمنده‌ایم و بار خجالت بدوش می‌کشیم در دنیا ما را رو سیاه کردند مهمانهای ما را باسارت و کشتن دادند پادشاه ما را بگرم ترین نقاط می‌برند….(همهمه نمایندگان – صدای زنگ رئیس).

● بعضی از نمایندگان: این حرفهاخارج از موضوع است….

● رئیس: آقای نوبخت، آقای نوبخت این حرفهاچیست که میگوئیدآقا؟ اینها جزو اعتراض نیست. من بشمااخطار می‌کنم آقا. چرا برخلاف مصالح مجلس و مملکت حرف می‌زنید؟ یعنی چه یعنی چه؟ این حرفها معنی ندارد. ربطی به این مسئله ندارد. راجع به ماده اول اگر حرفی دارید بگوئید… چرا برخلاف واقع حرف می‌زنید؟ آن وقت گله هم می‌کنید.. یعنی چه… این حرفهاخوب نیست آقا…

● نمایندگان: صحیح است.

● صفوی: اخطارنظامنامه دارم اجازه میفرمائید؟

● رئیس: بفرمائید.

● صفوی: عرض کنم که آقای نوبخت دیروزازنظامنامه داخلی مجلس استفاده کردند و اعتراض‌شان را دادند.مطابق ماده۳۲ نظامنامه داخلی چون باید طبع وتوزیع شود و۲۴ساعت قبل بنظرنمایندگان برسد، مطابق آئین نامه داخلی مجلس عمل شد وجلسه برای امروزموکول شد. امروزهم باید مطابق آئین نامه رفتارکنند ودراطراف پیشنهاداتشان باید بطوراختصارحرف بزنند. ولی ایشان وارده شده انددرمباحثی که اصلاُ مربوط باین قضایانیست(صحیح است- صحیح است)

●رئیس (خطاب بآقای نوبخت): بنده ناچارم اخطار نظامنامه بشمابکنم واین رفتار را اگر تعقیب کنید نظامنامه رااجراکنم اگر مطلبی دارید مطابق نظامنامه بطور اختصار دراصل موضوع صحبت کنید و گله هم نکنید.

●اورنگ: عرض دارم. بنده قبلاُ اجازه خواسته‌ام. من هم توضیح واخطارنظامنامه دارم.

● رئیس: بفرمائید.

● اورنگ: شماموافق نظامنامه وآئین نامه مجلس شورای ملی دیروزاعتراضاتی پیشنهادکردید وآئین نامه هم مقررکرده بود پیشنهادات طبع وتوزیع شود و۲۴ ساعت بعد درمجلس مطرح شود و شماهم دراطراف پیشنهاداتتان توضیح مختصری بدهید و تکلیفش را مجلس معین کند. ما هم که در این مجلس شرفیاب هستیم میل داریم موافق همین نظامات عمل کرده باشیم. آقا در کجای نظامنامه نوشته‌است که شما شب تشریف ببرید خودتان یا دیگری لابد (چون چشم خودتان رابسته اید که دردمی‌کند) برای شما بنویسید ویک کتاب مفصل بنویسید و بیاورید اینجا و به اعتقاد خودتان هم شاهنامه ایست وبخوانید. آخرمن مادرمرده بموجب نظامنامه التزام نسپرده‌ام این کتاب شاهنامه مفصل شماراگوش بدهم کدام ماده نظامنامه گفته‌است من حتماُ بایدکتاب آقای نوبخت راگوش بدهم؟

● نوبخت: قضاوتش با شما تنها نیست با تمام ایرانیهااست.

● اورنگ: من هم می‌گویم تمام ایرانیها ویک حاکم می‌خواهد حاکم هم مجلس شورای ملی است…

نظر بدهید