جمال صفری: اشغال ایران توسط قوای متفقین درجنگ جهانی دوم و سقوط پهلوی اول (۵)

Dec 26th, 2015 | مقالات

Mosadegh-Mohamed-1بمناسبت ۲۶ خرداد صد و سیُ و سومین سالگرد تولّد دکترمحمّد مصدّق «زندگینامۀ دکترمحمّدمصدّق» (۱۱۵ )بخش سوم

*پاسخ هیئت دولت به یادداشت‌ها:

    هئیت دولت بعد از مطالعه و مشاوره، نظر به اوضاع و موقعیت و مخاطره که کشور با آن روبرو شده بود، در دهم شهریور ماه، در جواب، ازدولتین خواست بعضی تغییرات و اصلاحات در تقاضاهای خود بدهند. متن جواب‌هائی که به نمایندگان دولتین داده شد، به این شرح است:

    آقای وزیر مختار محترماً در پاسخ نامه مورخ هشت شهریور 1320 (30 اوت 1941) آن جناب اشعار می‌دارد این‌که مرقوم شده است دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان و دولت اتحاد جماهیر شوروی هیچ قصدی بر علیه استقلال و تمامیت خاک ایران ندارند و عملیاتی که اخیراً واقع شده بر ضد ایران نیست و در صورتی که دولت ایران حاضر برای همکاری باشد عملیات خصمانه ادامه نخواهد یافت، دولت ایران از این اظهار رسمی اتخاد سند می‌نماید و با اعتماد کامل انتظار دارد از اقدتمات آن دو دولت چنان‌که صریحاً وعده داده‌اند هیچ نوع لطمه به استقلال کامل و تمامیت خاک ایران وارد نخواهد آمد. و این‌که اظهار کرده‌اند که دولت ایران تضمین کند که منافع حقۀ آنها را رعایت خواهدکرد، دولت شاهنشاهی ایران کاملاً اطمینان می‌دهد که نه در گذشته و نه در آینده هیچ قصد نداشته و ندارد که منافع حقه آن دو دولت در ایران مختل شود یا اقدامی بر خلاف دوستی و مناسبات همجواری که در بین بوده و هست به عمل آید.

اما در باب تقاضا‌هائی که در نامه مزبور از دولت ایران نموده‌اند:

1. این‌که تقاضا کرده‌اند دولت ایران به قوای خود امر دهد که به طرف شمال و مشرق خطی که از نقاط خانقین و کرمانشاه، خرم‌آباد و مسجد سلیمان و هفت‌گل و گچساران و رامهرمز و بندر دیلم می‌گذرد عقب بکشد و قوای دولت انگلستان در نواحی جنوبی و غربی این خط اقامت کند و نیز دولت ایران قوای خود را به طرف جنوب خطی که از مغرب به مشرق از قصبۀ اشنو در جنوب غربی رضائیه و حیدرآباد و میاندوآب در جنوب دریاچه رضائیه و زنجان و قزوین و خرم‌آباد در جنوب دریای خزر و بابل و زیرآب و سمنان و شاهرود و علی‌آباد در مشرق می‌گذرد، عقب بکشد و قوای شوروی موقتاً در نواحی واقع در شمال این خط اقامت کند، اظهار می‌شود که دولت ایران اصولاً این پیشنهاد را برای مدتی که جنگ کنونی ایجاب می‌کند می‌پذیرد و ضمناً چون یقین دارد که خود دولتین هم قصد ندارند نواحی که در آنجا قوای خود را موقتاً اقامت می‌دهند وسیع باشد و نیز نظر به ملاحظاتی که شفاهاً گفته شد تقاضا می‌کند در قسمت خبری حدود ناحیه منظور نظر طوری معین شود که شهرهای خرم‌آباد و دزفول در آن ناحیه واقع نشود و در قسمت شمال هم شهرهای قزوین، سمنان و شاهرود از این خط خارج شود. در این موضوع لازم می‌داند نکات زیر را اشعار دارد:

الف) دولت شاهنشاهی ایران تصور می‌کند دولت انگلستان موافقت دارد که قوای ایران شهر کرمانشاه را تخلیه نکنند.

ب) بنابر اصلی که آن دو دولت در آغاز نامه خود تصریح کرده‌اند مسلم است که در نواحی که قوای دولت بریتانیای کبیر با شوروی اقامت خواهند کرد متعلقات دولت و ملت ایران کاملاً محفوظ و اختیارات دولت ایران بر حسب استقلال تام خود راجع به وظایفی که نسبت به امور کشور بر عهده دارد کاملاً برقرار خواهد بود و از طرف قوای آن دو دولت به هیچ وجه عملیاتی که منافی با آن اختیارات باشد واقع نخواهد شد و ادارات دولتی و ملی ایران آزادانه به وظایف خود مطابق مقررات کشور ایران عمل خواهند کرد و قوای شهربانی و امنیه نیز مشمول همین اصل خواهند بود.

ج) قوای دولت انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی هر جا اقامت دارند از حیث خواربار و لوازم زندگانی مسکن و سایر حوائج بر دولت ایران تحمیلی نخواهند داشت و تهیه لوازم مزبور بر عهده خودشان خواهد بود و در قسمتی که از داخله تهیه می‌نمایند باید مطابق مقررات کشور به طریقی باشد که مضیقه پیش نیاید.

د) مأمورین دولتین انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی در نقاطی که قوای آنها اقامت دارد، دستورهای لازم خواهند داد به این‌که قوای مزبور و افراد آنها حتی‌الامکان تماس با اهالی نداشته باشند تا از وقوع احتمالی قضایای نامطلوب احتراز شود.

2. این‌که تقاضا کرده‌اند دولت ایران در ظرف یک هفته تمام آلمانی‌ها را به استثنای کارمندان سفارت آلمان و بعضی متخصصین فنی که کار آنها مربوط به وسایل ارتباط یا اعمال نظامی نباشد از ایران خارج نماید اشعار می‌دارد که دولت ایران موافقت خود را با این تقاضا اعلام می‌کند و چون خروج آنها از راه‌هائی باید بشود که قوای آن دولت در آنجا اقامت دارند، البته اقدام خواهند نمود که اتباع  آلمانی که خارج می‌شوند بدون مزاحمت از آن نواحی عبور نمایند و از طرف قوا و مأمورین آن دو دولت تعرضی به آنها نشود.

3. راجع به این که بعد از این، دولت ایران اجازه ندهد اتباع آلمانی به خاک ایران وارد شوند اشکالی نیست و بدیهی است این قید محدود به مدتی است که مخاصمه فعلی بین آن دو دولت و دولت آلمان ادامه دارد.

4. این‌که تقاضا کرده‌اند دولت ایران به هیچ وجه اشکالی برای حمل اجناس و مهمات جنگی به مقصد بریتانیای کبیر و اتحاد جماهیر شوروی پیش نیاورد و حمل آنها را به وسیله راه‌های شوسه و راه‌آهن یا راه‌های هوائی تسهیل نمایند دولت شاهنشاهی موافقت خود را در این باب اشعار می‌دارد. البته تسهیلاتی که دولت ایران خواهد نمود در حدود ممکن و موجودیت وسایل خواهد بود، به طوری که مایه تضعیفی برای دولت ایران و ایرانیان واقع نشود.

5. این‌که اظهار داشته‌اند که دولت ایران تعهد کند بی‌طرف مانده و اقدامی نکند که به منافع دولت انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی در این منازعه آنها با دولت آلمان خلل وارد آورد لزوماً اشعار می‌دارد که راجع به بی‌طرفی به طوری که اطلاع دارند دولت ایران از آغاز جنگ اروپا به طیب خاطر بی‌طرفی خود را اعلام داشته و به هیچ وجه از شرایط این بی‌طرفی تخلف نکرده بود و بعدها نیز در این تصمیم خود باقی خواهد بود و نیز دولت ایران هیچ گاه راضی نبوده و نخواهد بود که به منافع حقه‌ آن دو دولت در ایران خللی وارد آید و امیدوار است که آن دو دولت نیز در تفسیر این عبارت و تطبیق با موارد عمل حسن تفاهم را  از مدنظر دور ندارند تا از بروز هرگونه مشکلات اجتناب شود.

6. به طوری که در نامه خود وعده داده‌اند که به دولت ایران در حوائج اقتصادی آن مساعدت نمایند تعیین است که در اجرای این مقصود خرید کالاهای صادراتی ایران را نیز منظور داشته و نیز اقدام لازم به عمل خواهند آورد که اجناس متعلق به ایران که اکنون در حدود متصرفات انگلستان و یا خاک دولت شوروی موجود و متوقف مانده هرچه زودتر به ایران حمل شود و از این حیث برای این کشور گشایش دست دهد.

7. نسبت به وعده صریحی که آن دو دولت داده‌اند که پیشرفت قوای انگلستان و شوروی را متوقف سازند و به هر زودی که اوضاع جنگ کنونی اجازه دهد آنها را از خاک ایران بیرون ببرند دولت ایران از این فقره اتخاذ سند می‌نماید و اعتماد خود را نسبت به این اظهارات دو دولت اشعار می‌دارد.

8. این‌که اظهار داشته‌اند حق‌الامتیاز نفت شرکت ایران و انگلستان مانند گذشته پرداخت می‌شود و دولت شوروی هم موافق قرارداد ایران و شوروی مورخ اول اکتبر 1927 حقوق دولت ایران را از بابت شیلات سواحل جنوبی بحر خزر کماکان خواهد پرداخت موجب امتنان است.

9. در خاتمه اشعار می‌دارد که چون ضمن عملیاتی که از روز سوم شهریور به بعد واقع شده ممکن است اسلحه و مهمات و اشیائی از قوا و متعلقات ایران به دست قوای آن دو دولت افتاده باشد نظر به عوالم دوستی که فی‌مابین این دولت با دولت بریتانیای کبیر و با دولت اتحاد جماهیر شوروی برقرار است دولت ایران انتظار دارد که آنها را مسترد سازند و نیز چون در ضمن عملیات قوای آن دو دولت خسارات مالی و خرابی‌ها و اتلاف نفوس واقع شده است امیدواراست از طرف آن دو دولت نیات دوستانه و منصفانه دربارۀ ترمیم آنها ابراز شود خاصه که قسمتی از این قضایای ناگوار پس از آن روی داده است که دولت ایران به قوای خود امر ترک مقاومت هم نموده بود.

* شرحی است که به سفارت کبرای شوروی نوشته شده است:

     دولت شاهنشاهی ایران در جواب یادداشت هشتم شهریور ماه 1320 ( سی ام اوت 1941) دولت اتحاد جماهیر شوروی اشعار می‌دارد:

این‌که مرقوم شده است دولت اتحاد جماهیر شوروی و دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان هیچ قصدی بر علیه استقلال و تمامیت خاک ایران ندارند و عملیاتی که اخیراً واقع شده بر ضد ایران نیست و در صورتی که دولت ایران حاضر برای همکاری باشد عملیات خصمانه ادامه نخواهد یافت، دولت ایران از این اظهار رسمی اتحاد سند می‌نماید و با اعتماد کامل انتظار دارد از اقدامات آن دولت چنان‌که صریحاً وعده داده‌اند هیچ نوع لطمه به استقلال کامل و تمامیت خاک ایران وارد نخواهد آمد و این‌که اظهار کرده‌اند که دولت ایران تضمین کند که منافع حقۀ آنها را رعایت خواهد کرد دولت شاهنشاهی ایران کاملاً اطمینان می‌دهد که نه در گذشته و نه در آینده هیچ قصد نداشته و ندارد که منافع حقه آن دو دولت در ایران مختل شود یا اقدامی برخلاف دوستی و مناسبات و همجواری که در بین بوده و هست به عمل آید. اما در باب تقاضاهائی که در یادداشت مزبور از دولت ایراد نموده‌اند:

1. این‌که تقاضا کرده‌اند که دولت ایران قوای خود را به طرف جنوب خطی که از مشرق به مغرب از قصبۀ اشنودرجنوب غربی رضائیه و حیدرآباد ومیاندوآب در جنوب دریاچه رضائیه و زنجان و قزوین و خرم‌آباد در جنوب دریای خزر و بابل و زیرآب و سمنان و شاهرود و علی‌آباد در مشرق می‌گذرد عقب بکشد و قوای شوروی موقتاً در نواحی واقعه در شمال این خطه اقامت کند و نیز دولت ایران به قوای خود امر دهد که به طرف شمال و مشرق خطی که از نقاط خانقین و کرمانشاه و خرم‌آباد و مسجدسلیمان و هفت‌گل و گچساران و رامهرمز و بندر دیلم می‌گذرد عقب بکشد و قوای دولت انگلستان در نواحی جنوبی و غربی این خط اقامت کند اظهار می‌شود که دولت ایران اصولاً این پیشنهاد را برای مدتی که اوضاع جنگ کنونی ایجاب می‌کند می‌پذیرد و ضمناً چون یقین دارد که خود دولتین هم قصد ندارند نواحی که در آنجا قوای خود را موقتاً اقامت می‌دهند وسیع باشد و نیز نظر به ملاحظاتی که شفاهاً گفته شد تقاضا می‌کند که در قسمت شمال شهرهای قزوین و سمنان و شاهرود از این خط خارج شود و در قسمت جنوبی هم حدود ناحیه به منظور نظر، طوری معین شود که شهرهای خرم‌آباد و دزفول در آن ناحیه واقع نشود. در این موضوع لازم می‌داند نکات زیر را اشعار دارد:

الف) دولت شاهنشاهی ایران تصور می‌کند دولت انگلستان موافقت دارد که قوای ایران شهر کرمانشاه را تخلیه نکنند.

ب) بنابر اصلی که آن دو دولت در آغاز نامه خود تصریح کرده‌اند مسلم است که در نواحی که قوای دولت شوروی یا بریتانیای کبیر اقامت خواهند کرد متعلقات دولت وملت ایران کاملاً محفوظ و اختیارات دولت ایران برحسب استقلال تام خود راجع به وظایفی که نسبت به امور کشور بر عهده دارد کاملاً برقرار خواهد بود و از طرف قوای آن دو دولت به هیچ وجه عملیاتی که منافی با آن اختیارات باشد واقع نخواهد شد و ادارات دولتی و ملی ایران آزادانه به وظایف خود مطابق مقررات کشور ایران عمل خواهند کرد و قوای شهربانی و امنیه نیز مشمول همین اصل خواهند بود.

ج) قوای دولتین اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان هر جا اقامت دارند از حیث تدارک خواربار و لوازم زندگی و مسکن و سایر حوائج بر دولت ایران تحمیلی نخواهد داشت و تهیۀ وسایل مزبور بر عهدۀ خودشان خواهد بود و در قسمتی که از داخله تهیه نمایند باید مطابق مقررات کشور و به طریقی باشد که مضیقه پیش نیاید.

د) مأمورین دولتین اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان در نقاطی که قوای آنها اقامت دارد دستورهای لازم خواهند داد به این‌که قوای مزبور و افراد آنها حتی الامکان تماس با اهالی نداشته باشند تا از وقوع احتمالی قضایای نامطلوب احتراز شود.

2. این‌که تقاضا کرده‌اند دولت ایران در ظرف یک هفته تمام آلمانی‌ها به استثنای کارمندان سفارت آلمان و بعضی متخصصین فنی که کار آنها مربوط به وسایل ارتباط یا اعمال نظامی نباشد از ایران خارج نماید اشعار می‌دارد دولت ایران موافقت خود را با این تقاضا اعلام می‌کند و چون خروج آنها از راه‌هائی باید شود که قوای آن دو دولت در آنجا اقامت دارند البته اقدام خواهد نمود که اتباع آلمانی که خارج می‌شوند بدون مزاحمت از آن نواحی عبور نمایند و از طرف قوا و مأمورین آن دو دولت تعرضی به آنها نشود.

3. راجع به این‌که بعد ازاین دولت ایران اجازه ندهد اتباع آلمان به خاک ایران وارد شوند اشکالی نیست و بدیهی است که این قید محدود به مدتی است که مخاصمه فعلی بین آن دو دولت و دولت آلمان ادامه دارد.

4. این‌که تقاضا کرده‌اند دولت ایران به هیچ وجه اشکالی برای حمل اجناس و مهمات به مقصد اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر پیش نیاورد و حمل آنها را به وسیله راه‌های شوسه و راه‌های‌آهن یا راه‌های هوائی تسهیل نمایند، دولت شاهنشاهی موافقت خود را دراین باب اشعارمی‌دارد. البته تسهیلاتی که دولت ایران خواهد نمود در حدود تمکن و موجودیت وسایل خواهد بود به طوری که نباید تضعیفی برای دولت ایران و ایرانیان فراهم شود.

5. این‌که تقاضا کرده‌اند دولت ایران تعهد کند که به جهت ترقی عملیات راجع به نفت کویر خوریان موافق عهدنامۀ ایران و شوروی راجع به این امتیاز و همچنین برای ترقی عمل شیلات در ساحل جنوب بحر خزر و موافق عهدنامه ایران و شوروی راجع به عمل شیلات، تسهیلاتی به عمل آورد، لزوماً اشعار می‌دارد که راجع به شیلات چنان‌که استحضار دارند جریان عملیات موافق قرارداد‌های فی‌ما‌بین برقرار است و هر اقدامی که برای ترقی استفاده این سرچشمه ثروت ملی لازم باشد دولت ایران با حسن موافقت تلقی خواهد کرد.

اما در باب نفت خوریان در عین اشعار موافقت با همکاری دو دولت ایران و شوروی از استفاده از این منبع ثروت لازم است این نکته را متذکر گردد که در عهدنامۀ ایران و شوروی از امتیاز نفت خوریان ذکر نشده است و اگر به منظور قرارهای دیگری است که بین دو دولت ایران و شوروی منعقد شده و با نفت کویر خوریان مناسبت دارد چنان‌که شفاهاً مذاکره شد هر قراری در این باب شده باشد، چون چندین سال متروک مانده و عملی نشد و ممکن است با مقتضیات حقیقی وفق ندهد، بنابراین اولیای دولت ایران حاضرند که با اولیاء دولت شوروی برای عقد قراردادی راجع به نفت کویر خوریان داخل مذاکره شده، استفاده هر دو طرف را از این حیث تأمین نمایند.

6. این‌که اظهار داشته‌اند که دولت ایران تعهد کند که بی‌طرف مانده و اقدامی نکند که منافع دولت شوروی و دولت انگلستان در این منازعه آنها با دولت آلمان خلل وارد آورد لزوماً اشعار می‌دارد که راجع به بی‌طرفی به طوری که اطلاع دارند دولت ایران از آغاز جنگ اروپا به طیب خاطر بی‌طرفی خود را اعلام داشته و به هیچ وجه از شرایط این بی‌طرفی تخلف نکرده بود و بعدها نیز در این تصمیم خود باقی خواهد بود. نیز هیچ‌گاه دولت ایران راضی نبود و نخواهد بود که به منافع حقۀ آن دولت در ایران خللی وارد آید و امیدوار است که اولیاء آن دو دولت نیز در تفسیر این عبارت و تطبیق این معنی با موارد عمل حسن تفاهم را از مد نظر دور ندارند تا از بروز هر گونه مشکلات اجتناب شود.

7. به طوری که در یادداشت خود وعده داده‌اند که به دولت ایران در حوائج اقتصادی آن مساعدت نمایند یقین است که در اجرای این مقصود خرید کالاهای صادراتی ایران را نیز منظور داشته و نیز اقدام لازم به عمل خواهند آورد که اجناس متعلق به ایران که اکنون در خاک شوروی و یا در حدود متصرفات انگلستان موجود و متوقف مانده هرچه زودتر به ایران حمل بشود و از این حیث برای این کشور گشایش دست دهد.

8. نسبت به وعده صریحی که آن دو دولت داده‌اند که پیشرفت قوای شوروی و انگلستان را متوقف سازند و به هر زودی که اوضاع جنگ کنونی اجازه دهد آنها را از خاک ایران بیرون ببرند، دولت ایران از این فقره اتخاذ سند می‌نماید و اعتماد خود را نسبت به این اظهارات دو دولت اشعار می‌دارد.

9. این‌که اظهار داشته‌اند دولت شوروی موافق قرارداد ایران و شوروی مورخ اول اکتبر 1927 حقوق دولت ایران را از بابت شیلات سواحل جنوبی بحر خزر کماکان خواهند پرداخت و حق‌الامتیاز نفت شرکت ایران و انگلستان هم مانند گذشته پرداخت خواهد شد موجب امتنان است.

10. در خاتمه اشعار می‌دارد که چون در ضمن عملیاتی که از روز سوم شهریور به بعد واقع شده ممکن است اسلحه و مهمات و اشیائی از قوا و متعلقات ایران به دست قوای آن دو دولت افتاده باشد نظر به عوالم دوستی که فیمابین این دولت با دولت اتحاد جماهیر شوروی و دولت بریتانیای کبیر برقرار است، دولت ایران انتظار دارد که آنها را مسترد سازند و نیز چون در ضمن عملیات قوای آن دو دولت خسارات مالی و خرابی‌ها و اتلاف نفوس واقع شده است امیدوار است از طرف آن دو دولت نیات دوستانه و منصفانه دربارۀ ترمیم آنها ابراز شود، خاصه که قسمتی از این قضایای ناگوار پس از آن روی داده است که دولت ایران به قوای خود امر ترک مقاومت هم نموده بود.

*یادداشت‌های بعدی سفارت انگلیس و پاسخ هیئت دولت:

    ضمناً باید عرض کنم که یک روز بعد از ‌آن‌که دولتین یادداشت خود را تسلیم نمودند یعنی در نهم شهریور ماه، از سفارت انگلیس یادداشت دیگری به این مضمون[رسید:]

سفارت انگلیس ¬ قلهک 9 شهریور 1320

    سفارت اعلیحضرت پادشاه انگلستان تعارفات خود را به وزارت امورخارجه شاهنشاهی اظهار و محترماً اشعار می‌دارد که نظر به حوادث و جریانات سریع چند روز گذشته که در نتیجه کلیۀ طرقی که آلمان‌ها می‌توانند از ایران خارج شوند بر روی آنها بسته شده، دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان حال مایل است که آلمان‌ها به عوض این‌که توسط دولت شاهنشاهی ایران از این کشور اخراج شوند به قوای انگلیس یا سویت تسلیم گردند.

   بنابراین جمله 2 (ب) نامه که وزیر مختار اعلیحضرت پادشاه انگلستان محترماً در تاریخ 30 اوت (8 شهریور1320) به جناب آقای نخست‌وزیر تسلیم نمودند به قرار ذیل است:

   کلیۀ اتباع آلمانی به استثنای اعضای حقیقی (bona fide) که سفارت آلمان و چند نفر اشخاص فنی را که در بنگاه‌های مخابرات یا نظامی نباشند به قوای انگلیس یا سویت تحویل و صورت آلمانی‌های مزبور که با موافقت سفارتخانه‌های انگلیس و سویت تنظیم می‌شود به کمیسیون‌های مزبور تسلیم کنند.

     از آن روز تاکنون دولت ایران از لحاظ این‌که این تقاضای دولت انگلیس مبنی بر این‌که آلمانی‌ها به جای اخراج شدن به قوای انگلیس و شوروی تسلیم گردند خوش‌آیند نبود در جلسات متعدد با دلایل زیاد که ذکر آنها در اینجا زاید است سعی کرد نمایندگان دولتین از این موضوع صرف نظر نمایند ولی هنوز موفقیت در این کار حاصل نشده است. در 14 شهریور ماه نمایندگان دولتین به وزارت امورخارجه مراجعه نموده به دلایلی که در یادداشت بعدی آنها مذکور است تقاضا نمودند سفارتخانه‌های آلمان، ایتالیا و مجار و رومانی و همچنین اتباع ایتالیا و مجار و رومانی، ایران را ترک کنند. فردای آن روز یعنی در پانزده شهریور ماه به وزارت امورخارجه آمده جواب یادداشت دولت ایران را همراه آوردند که متن آنها خوانده می‌شود:

پانزده شهریور 1320- جناب آقای علی سهیلی، وزیر امورخارجه شاهنشاهی، تهران،

 آقای وزیر در پاسخ نامه جناب عالی شماره 3615 مورخه 10 شهریور جاری(اول سپتامبر) محترماً مراتب ذیل را به استحضار خاطر آن جناب می‌رسانم.

    در عرض چند روز گذشته اوضاع محلی به نحوی تغییر یافته که در زمانی که دولت متبوعه دوستدار تعلیماتی را که نامۀ این جانب مورخه 30 اوت (8 شهریور) بر آن مبتنی بود تنظیم نمودند پیش‌بینی نگردیده بود. از لحاظ این‌که تصفیۀ امر جهت دولت ایران آسان‌تر گردد قوای متحدین شهر تهران را اشغال ننمودند. لیکن سفارتخانه‌های دول محور این خودداری را فقط علامت ضعف پنداشته و از آزادی که از این رهگذر جهت آنها پیش آمده بود استفاده نموده به وسیله هجو و تنقید دولتین اعلیحضرت پادشاه انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی و تخدیش اذهان عمومی توسط تبلیغات محلی و رادیوی آلمان و ایتالیا موجبات زحمت و اشکال دولت ایران را فراهم نمودند.

    بنابراین دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان ناگزیر به دولت ایران اطلاع دهند که لازم است به اسرع اوقات ممکنه سفارت آلمان به انضمام سفارتخانه‌های دیگر که تحت ادارۀ آلمان می‌باشند؛ یعنی سفارتخانه‌های ایتالیا، مجارستان، رومانی و بلغار برچیده شود. این تقاضا امروز صبح شفاهاً به جناب عالی ابلاغ گردید لکن مقتضی می‌دانم آن را کتباً نیز اظهار داشته و خاطر آن جانب را متذکر شوم که زمانی که سفارتخانه‌های نامبرده بالا بسته نشده دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان از دولت ایران تقاضا می‌نماید کلیۀ تسهیلات مربوط به پیک و رمز را موقوف نموده و نگذارند سفارتخانه‌های مزبور از دستگاه‌های بی‌سیم فرستندۀ خود استفاده کنند و در مورد اشخاصی که با آن سفارتخانه‌ها ایاب و ذهاب می‌نمایند و همچنین در باب عملیات و اقدامات این سفارتخانه‌ها که مورد سوءظن است تفتیش و مراقبت کاملی به عمل آورند. اکنون مشروحاً به جواب نامه فوق‌الذکر جناب عالی مبادرت می‌نمایم:

بند اول – الف) گرچه دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان حاضر نیستند هیچ یک از شهرهای مقرره و مشروحه را از نواحی متصرفی که قبلاً به دولت ایران ابلاغ گردیده مجزا ‌نمایند، اصولاً ایرادی ندارند به این‌که در محل ترتیبی فیمابین مأمورین نظامی انگلیس و مأمورین وابسته ایران داده شود که بر طبق آن عده[ای] از ارتش یا امنیۀ ایران برای وقایۀ نظم و آرامش در دزفول خرم‌آباد و کرمانشاهان بوده باشند. معذلک در صورتی که احتیاجات نظامی انگلیس ایجاب نمایند ترتیب نامبرده ممکن است مورد تجدید نظر واقع شود.

ب) در نواحی متصرفی، لازم خواهد بود مأمورین اداری ایران مشاغل و وظایف جاریه خود را با معاضدت کامل مأمورین نظامی انگلیس انجام دهند. مأمورین نظامی نامبرده به سهمیه خود سعی خواهند نمود تا حدی که با احتیاجات نظامی انگلیس موافقت نماید تمایلات حقانی اولیای امور اداری ایران را انجام دهند.

ج) مأمورین نظامی انگلیس به هیچ وجه میل ندارند از حیث آذوقه و مسکن و وسایل احتیاجات تحمیل بر دولت ایران بوده باشند و با معاضدت کامل مأمورین اداری ایران ترتیباتی داده خواهد شد که احتیاجات مأمورین نظامی انگلیس در این مورد به نحوی تأمین شود که مضیقه جهت این کشور تولید نگردد.

د) هر گونه اقدامات لازم به عمل خواهد آمد که از حدوث حوادث ناگوار فی مابین قوای متصرفی و ساکنین محل جلوگیری شود.

بند دوم – 4- رویه[ای] را که در باب آلمان‌ها اتخاذ نموده‌ایم و در نامه دوستدار مورخۀ 30 اوت (8 شهریور) ذکر شده در یادداشتی که روز بعد تسلیم نمودم تغییر یافته و امروز صبح محترماًٌ نظریات اعلیحضرت پادشاه انگلستان را برای جناب عالی تشریح نمودم. به استثنای اشخاصی که ممکن است مورد تصویب میسیون‌های سیاسی انگلیس و سویت در تهران واقع شوند هیئت آلمان‌ها (غیر از سفارت آلمان که در فوق اشعار گردید) بایستی یا به مأمورین انگلیس یا مأمورین سویت تحویل گردد.

بند سوم 5- دولت پادشاه اعلیحضرت انگلستان موافقت دارند که تضییق مربوط به ورود آلمان‌ها به ایران فقط محدود به طول مدت جنگ با آلمان بوده است.

بند 4 – 6 – تسهیلات راجع به ترانزیت کالاها و مهمات جنگی بر طبق احتیاجات نظامی خواهد شد، لکن دولت ایران می‌تواند اطمینان داشته باشد که اقداماتی برای اصلاح و تکمیل وسایل مرابطه و مخابره که اکنون موجود است به عمل خواهد آمد و نیز سعی خواهد شد جهت دولت و ملت ایران مضیقه تولید نشود.

بند پنجم 7- دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان با لزوم ملحوظ داشتن حسن تفاهم ذات‌البین به منظور احتراز از هرگونه اشکالی موافقت دارند.

بند ششم 8- دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان با تقاضای دولت ایران دایر بر این‌که معاضدت اقتصادی شامل خرید صادرات ایران بوده باشد با نظر مساعد و همدردی مساعد بوده و آنچه را بتواند برای انجام این تقاضا به عمل خواهد آورد. اما در باب تقاضاهای دیگری که ممکن است برای رها کردن کالاهای متعلق به ایران که الحال در خاک انگلیس می‌باشد به عمل آید لازم خواهد بود. قضایای انفرادی به مناسبت خصوصیات هر یک مورد مطالعه و رسیدگی واقع شود لیکن سعی خواهد شد این قبیل کالاها در هر جا ممکن باشد آزاد شود.

بند نهم 9- دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان حاضر خواهند بود موضوع ارجاع اسلحه‌جات و مهمات جنگی را در موقع مناسب مورد مطالعه قرار دهند و نیز حاضر خواهند بود در وقتی که قوای متصرفی انگلیس از ایران خارج شدند تقاضاهای عادلانه را که ممکن است دولت ایران بابت غرامت خسارات وارده به اتباع ایران را در طی مدت اشغال مورد رسیدگی و ملاحظه قرار دهند.

موقع را مغتنم شمرده احترامات فائقه خود را تجدید می‌نمایم. ر.و. بولارد.

*انتقاد از فروغی و رضاشاه:

    آقای فروغی، نخست‌وزیر در همین جریان‌ها شبی پشت فرستنده رادیوی تهران رفته و نطقی نمودند و مردم را با نصحیت و وعظ به راه راست هدایت نمودند.

   از تاریخ سه ‌شنبه هیژدهم شهریور تا شب شنبه بیست و دوم گاهی رادیوی دهلی اخباری راجع به جواهرات ایران گفت و راجع به حبس سرلشکر نخجوان نیز گفتگوهائی کرد. شب شنبه 22 اظهار نمود که جواهرات معلوم نیست کجاست و رادیوی رم نیز سخنانی راجع به این موضوع پیش آورد.

شب شنبه 22 شهریور اعلیحضرت به منزل نخست‌وزیر رفته و مدتی هم آنجا بوده‌اند ولی مذاکرت آنها فقط با یکدیگر انجام گرفته و ثالثی نبوده است. صبح همین روز جلسۀ سری مجلس تشکیل شد و تمام مردم اظهار می‌کردند که این جلسه راجع به جواهرات ایران بحث می‌شود. فردا یعنی بیست و سوم صبح جلسۀ علنی مجلس تشکیل شد و گفتگو بر سر جواهرات ایران بود و عین گفتگوی آنان بعدازظهر همین روز به طریق زیر انتشار پیدا کرد و شب دوشنبه هم رادیو تهران عین این انتشار یا در بخش اخبار کشور خواند.

*معرفی آقای وزیر دارائی، مسئلۀ جواهرات سلطنتی و پشتوانه اسکناس[15]:

    پیش از ظهر امروز مجلس به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل شد. خلاصه مذاکرات جلسۀ پیش خوانده و تصویب شد.

آقای فروغی نخست‌وزیر، آقای آهی وزیر دادگستری، آقای گلشائیان کفیل وزارت دارائی در مجلس حضور به هم رسانیدند.

آقای نخست‌وزیر، آقای گلشائیان، کفیل وزارت دارائی را به سمت وزارت دارائی معرفی نمودند.

پرسش از آقای وزیر دارائی:

● آقای رئیس: پرسشی راجع به جواهرات شده است برای پاسخ حاضر هستید؟

● آقای وزیر دارائی: بله

پرسش آقای صفوی

● آقای صفوی: از یک هفته به این طرف اشارات و شایعاتی راجع به جواهرات سلطنتی و پشتوانه اسکناس در شهر جریان یافت که البته همه مطلع شده‌اند. گفته می‌شود که جواهرات دست خورده شده و نقل و انتقال‌هائی داده شده و این اشارات و مذاکرات موجب تزلزل و نگرانی افکار عمومی گردیده است.

   از آقای کفیل وزارت دارائی که به مقام وزارت معرفی شده‌اند سئوال می‌شود که اطلاعات خود را راجع به این موضوع به اطلاع مجلس شورای ملی برسانند. حالا که آقای نخست‌وزیر هم حضور دارند تقاضا می‌شود رفع نگرانی بفرمایند.

●پاسخ آقای وزیر دارائی:

    آقای گلشائیان، وزیر دارائی: خاطر آقایان نمایندگان محترم مستحضر است جواهرات سلطنتی از بعد از مشروطیت ایران در قفسه‌ها و صندوق‌هائی که ممهور به مهر وزیر دربار وقت، وزیر دارائی و رئیس بیوتات سلطنتی بود به موجب ثبت و سیاهه‌های مرتب در تالار موزه و صندوق‌خانه کاخ گلستان نگهداری می‌شد. جواهرات مزبور یک قسمت آن جنبه تاریخی داشته و به واسطه اهمیت تاریخی و منحصر به فرد بودن آن جزو اثاثیه سلطنتی محسوب و حفظ و نگاهداری آن برای کشور لازم است و یک قسمت که دارای جنبه مزبور نبود به موجب قانون مصوب 25 آبان 1316 مقرر گردید به بانک ملی انتقال داده شود که در موقع مقتضی به ترتیبی که در مادۀ سه آن قانون پیش بینی گردیده فروخته شده و حاصل بهای آن منحصراً به مصرف خرید شمش زر برسد. طبق ماده دو قانون مزبور مقرر گردیده تفکیک جواهرات از نقطه نظر اهمیت تاریخی و منحصر به فرد بودن آن توسط کمیسیونی به عمل آید مرکب از رئیس دولت و دو نفر از وزراء و دو نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی که برای این منظور انتخاب می‌شوند. کمیسیون تفکیک جواهرات در 25 دی ماه 1316 مرکب از آقایان جم نخست‌وزیر وقت و آقای بدر، وزیر دارائی و آقای علا، وزیر بازرگانی با حضور آقایان موید احمدی و اعتبار، نمایندگان مجلس شورای ملی، جلسات خود را تشکیل و جواهرات را تفکیک، آنچه قابل فروش تشخیص گردیده به موجب صورت مجلس و ثبت ریز آن که موجود است در سی و سه صندوق که به مهر اعضاء کمیسیون ممهور گردیده به انضمام بیست و دو عدد صندلی که دارای روکش طلا بود و در خزانه بانک ضبط و تحویل هئیت نظارت اندوخته بانک شد و آنچه مربوط به اثاثیۀ سلطنتی بود کماکان در قفسه‌های تالار موزه و صندوق‌های نسوز طبق سیاهه و ثبت وزیر دربار و وزیر دارای و رئیس بیوتات ممهور تحویل رئیس بیوتات گردید.

    فروش جواهراتی که به بانک منتقل گردیده نیز به موجب مادۀ سه قانون آبان 1316 محتاج به تشریفاتی است که قانون پیش‌بینی کرده است ولی چون با اوضاع جهان مناسب نبود چیزی از آن فروخته شود عین جواهرات به عنوان پشتوانه اسکناس در خزانه‌های بانک نگاهداری شده تا هر وقت مقتضی شد به ترتیب مقرر در قانون ارزیابی و فروخته شده و بهای آن صرف خرید شمش زر شود.

    این جواهرات در صندوق‌های ممهور به مهر اعضای کمیسیون تفکیک جواهرات مثل طلا و نقره‌هائی که پشتوانه اسکناس است در خزانه‌های مخصوصی که در بانک ملی ساخته شده می‌باشد. کلید خزانه‌های مزبور در پاکتی با مهر هیئت نظارت اندوخته اسکناس که عبارت از دو نفر آقایان نمایندگان مجلس “فعلاً آقایان موید احمدی و لیقوانی” می‌باشند، وزیر دارائی، دادستان دیوان کشور، مدیر کل بانک ملی ایران، خزانه داری کل [و] بازرس دولت در بانک ملی ممهور بوده‌است و پاکت مزبور در صندوق مخصوص در وزارت دارائی نگاهداری می‌شود:

به طوری که توضیح داده شد جواهرات مزبور همان طور که در موقع خود بسته شده الان نیز در صندوق‌های ممهور به مهر اعضاء کمیسیون سابق بوده و در خزانه بانک موجود و صورت ریز آن با تمام مشخصات که به امضای اعضای کمیسیون رسیده لاک و مهر شده، در وزارت دارائی ضبط است.

اما آنچه که مربوط به اثاثیۀ سلطنتی تشخیص گردید چنان‌که گفته شد در قفسه‌ها و صندوق‌های سر بسته در تالار موزۀ کاخ گلستان بود. چون این اواخر در اطراف کاخ گلستان و تالار موزه ساختمان‌هائی می‌شد که ماندن جواهرات با گرد و خاک و رفت و آمد زیاد دور از احتیاط به نظر می‌رسید، این جواهرات نیز در نظر گرفته شد به خزانه بانک ملی موقتاً انتقال داده شود.

    به موجب ثبت و سیاهه که با حضور وزیر دربار و معاون وزارت دارائی و رئیس بیوتات تهیه گردید، جواهرات مزبور در تاریخ چهار شهریور 1320 در شش صندوق و یک بسته ممهور و با حضور اعضاء هئیت نظارت اندوخته اسکناس در خزانه بانک ملی گذارده شد و کلید خزانه به ترتیبی که در فوق گفته شد تحویل هئیت نظارت اندوخته اسکناس گردید و به این ترتیب کلیۀ جواهرات فعلاً در خزانه‌های بانک ملی موجود و معاینه و تطبیق آنها با سیاهه‌ها و ثبت‌های گذشته هر ساعت میسر است.

    همان طور که توضیح داده شد جواهرات اعم از این‌که جواهرات سلطنتی تشخیص شد و آنچه به عنوان پشتوانه به بانک ملی تحویل شده، الان در خزانه‌های بانک ملی موجود و ممکن است تقاضا شود یک عده یا حتی تمام نمایندگان با حضور عده‌ای از کارمندان بلند پایه دولت عیناًٌ جواهرات را معاینه و با صورت ثبت و سیاهه‌های آن تطبیق کنند.

● آقای موید احمدی: خاطر محترم آقایان نمایندگان محترم مسبوق است که همان طور که آقای وزیر دارائی توضیح فرمودند از چندی قبل کمیسیونی از طرف مجلس شورا انتخاب شد. بر حسب قانون، بنده و آقای اعتبار جزو آن کمیسیون بودیم و در عمارت خوابگاه آن وقت (وزارت دارائی فعلی) با رئیس‌الوزراء وقت «امامی: جم»و آقای علا، وزیر بازرگانی و آقای بدر که در آن وقت وزیر دارائی بودند تقریباً در ظرف چهل و پنج روز صندوق‌های جواهرات را باز کردیم و آنچه جنبه تاریخی و جنبه اثاثیه سلطنتی داشت از هم جدا کردیم و تحویل دادیم به اداره بیوتات سلطنتی برای موزه سلطنتی و مقدار زیادی که جنبۀ تاریخی نداشت آنها را در سی و دو صندوق کردیم و همین طور که فرمودند  به مهر آن هیئت آوردند در بانک ملی و در خزانه مخصوص گذاشتند. آن وقت این را بنده خواستم تذکر بدهم جواهرات پشتوانه اسکناس نبود برای این‌که اسکناس منتشره در این وقت تقریباً یک میلیارد بود و صدی شصت طلا و نقره پشتوانه موجود داشت. آن وقت هم موجود بود و الان هم موجود است و بعداً قانونی از مجلس گذشت که یک مقدار اسکناس منتشر بشود چون از این صدی شصت میزان پشتوانه پائین می‌آمد و مخالف قانون تأسیس بانک بود از این جهت مجلس رای داد که این جواهرات جزو پشتوانه اسکناس باشد از این جهت هئیت نظارت ذخیرۀ اسکناس مجبور شد که آن جواهرات را هم مهر کند و صندوق‌های ممهور را هم ضبط کند.

و در روز چهارم شهریور ماه همین طور که آقای وزیر دارائی فرمودند هئیت نظارت اندوخته اسکناس را در بانک احضار که بنده هم بودم، آقای لیقوانی و آقای مدعی‌العموم تمیز و آقای وزیر دارائی و آقای وزیر دربار و آقای قانع بصیری، رئیس بیوتات هم تشریف آوردند و شش صندوق ممهور را با یک بسته در بانک گذاردند به عنوان جواهراتی که در موزه بوده است و آنها به مهر وزیر دربار و وزیر دارائی و رئیس بیوتات ممهور بود. ما هم آنها را به عنوان امانت نگاه داشتیم چون آنها جزو پشتوانه اسکناس نیست. مطابق قاعده شش صندوق و یک بسته در تاریخ مزبور آورده‌اند در بانک گذاشته به عنوان امانت، مخصوصاً در خزانه جواهرات سلطنتی نگذاریم. آنها در خزانه طلا و نقره یعنی در خزانه که پشتوانه اسکناس است این جواهرات را در آنجا گذاشتیم.

    بنده چیزی نمی‌خواهم عرض کنم فقط یک موضوع و آن هم برای تکذیب این انتشارات است و آن اینست که هر وقتی به فرض بخواهیم در خزانه بانک را باز کنند همین طور که حالا آقای وزیر دارائی هم فرمودند که بیایند و ببیند، این یک تشریفات مخصوصی دارد که اولاً در صندوق‌های مخصوصی است و درهای بانک خیلی محکم است، از خارج وارد کرده‌اند. اسباب‌ها و رمز مخصوصی دارد. اگر تمام کلیدها را هم به آن بیندازند این درها باز نمی‌شود و این کلیدها در پاکت‌های مخصوصی است که اینها به مهر اعضاء هئیت نظارت لاک می‌شود و مهر می‌شود و محفوظ می‌ماند و اینها در صندوق‌های سر به مهر محفوظ می‌ماند و هر وقت بخواهند خزانه را باز کنند اول آن هئیت حاضر می‌شوند و اول مهر پاکت‌ها را رسیدگی می‌کنند و در صورت صحت، آن وقت مطابق آن مقررات و تشریفات باز می‌کنند. این طور بروند و درها را باز کنند که غیر ممکن است و این به نظر بنده خیلی حرف ساده به نظر می‌آید و بی این تشریفات بروند درب‌ها را باز کنند البته معمول و معقول نیست.

    و همین طور که آقای وزیر دارائی فرمودند الآن هم طلا و هم نقره و هم جواهرات امانی و هم جواهرات پشتوانه در بانک ملی موجود است. فعلاً بنده می‌خواهم یک عرض بکنم و اضافه بکنم به فرمایش آقای وزیر دارائی فرمودند هیئتی از نمایندگان بیایند البته ما همه به هم بسته‌ایم و قطع داریم هر هئیتی از مجلس یا دولت بروند آنجا همه نمایندگان اطمینان دارند به آنها و همه ما به دولت اعتماد و اطمینان داریم و همه نظار بانک اطمینان دارند ولی مع هذا برای این‌که معلوم شود و همین طور که حضرت ابراهیم خواست که خداوند چه جوری مرده را زنده می‌کنند و خدا گفت مگر اطمینان نداری گفت چرا ولی لیطمئن قلبی و مسلماً علم الیقین غیر عین الیقین.

    الآن هم شاید به نظر بنده و همان طور که آقای وزیر دارائی هم فرمودند برای این‌که علم‌الیقین حاصل کرده‌اند که جواهرات سلطنتی و امانی هر دو در بانک موجود است برای این‌که عین‌الیقین هم داشته باشند بیایند و به چشمان ببینند بهتر این است که بنده می‌خواهم پیشنهاد کنم و از آقای وزیر دارائی خواهش کنم که یک روزی را معین کنند که آقایان نمایندگان بیایند و بنشیند و هر کسی هم میل دارد و مایل است تشریف بیاورد اینها را باز کنیم و ببیند و اگر لازم باشد هر کسی میل دارد البته اجباری نیست، هر کسی مایل است بیاید و ببیند.

●آقای دشتی: جا نیست.

● مؤید احمدی: چرا بنده جا می‌دهم سیصد نفر هم باشند جا هست و بعداً هم ممکن است یک دعوتی بکنند از اطاق تجارت تهران و روسای شرکت‌های تهران هم تشریف بیاورند و ببینند. این است نظر بنده (نمایندگان صحیح است).

● بیانات آقای نخست‌وزیر: بنده عرض زیادی ندارم و برای تایید گفتار آقایان هم مخصوصاً خواستم که خواهش کنم این اقدام را بفرمایند و بعداً گزارش آن را به مجلس شورای ملی اطلاع بدهند.

*پست ‌ترین روزهای تاریخی ایران:

صبح شنبه بیست و دو شهریور: امروز صبح را گویا بتوان پست‌ترین روزهای تاریخی ایران دانست. در ایستگاه تهران سفیر کبیر شوروی و وزیر مختار انگلیس آمده و پنجاه و دو نفر از آلمان‌ها را که بنا شده بود به انگلیس‌ها تحویل بدهند بدانجا آورده بودند، وزیر مختار آلمان پیاده می‌شود و سلام مخصوص خودشان را علامت داده و وارد می‌شود و نطق مفصلی برای آنها راجع به برتری آلمان و فتح آنان نموده و با یکایک دست داده و سوار قطار شدند تا جائی که چشم کار می‌کرد دستمال‌های خود را بیرون آورده و علامت داده و قطار رفت تا از نظر ناپدید شد. هشت نفر از اینان را نیز به روس‌ها تحویل داده‌اند. عصر همین روز که شب یک‌شنبه  بود باز رادیو تهران خبر داد که آلمانی‌های مقیم ایران بایستی پاسپورت‌های خود را ارائه دهند.

*شب یک‌شنبه  بیست و سوم شهریور: رادیو انگلیس در ساعت هشت و ربع کم سخنان زیر را اظهار می‌کرد:

    شاهنشاه معظم ایران در ابتدای سلطنتش محبوب و طرف اعتماد ملت ایران واقع شده بود و به آبادی و امنیت و ترقی ایران کمک کرد ولی از آنجائی که دنیا دائم در تغییر و تبدیل است نباید فکر کرد که روشی که او اتخاذ کرده و شبیه مرام نازی و دیکتاتوری بوده است همیشه همین نتیجه را برای ایران و ایرانی داشته باشد.

     اکنون ایرانیان می‌گویند ما حاضر نیستیم تا موقعی که خدا خدائی می‌کند تحت رژیم مستبدانه این شاهنشاه و تحت فشار مالیاتی واقع شویم. سلطنتی که پادشاه به میل خود هر که را بخواهد حبس یا تأدیب یا حکم اعدامش را صادر می‌نماید چگونه مشروطه می‌توان نامید. ایرانیان میل دارند و می‌گویند باید سلطنت مشروطه که در حق متمولین و متوسطین و فقرا و تمام افراد عادلانه حکم می‌کند دو مرتبه بر پا شود.

*خلاصه گفتگوی شب دوشنبه 24 شهریور:

    باز راجع به مرام دیکتاتوری و گرفتن املاک و حبس و فحش دادن و با چکمه‌زدن اشخاص، تبعید و کشتن صاحبان املاک و خشکانیدن آب آبادی‌ها برای این‌که از قیمت آنها بکاهد، خریدن کافه شهرداری به قیمت خیلی نازل برای این‌که آنجا را نیز قهوه‌خانه کند و امثال این سخنان و در آخر نیز قصیده خواند.

 

* سخنان شب سه‌شنبه 25 شهریور /20 رادیو انگلیس ساعت هشت و ربع کم:

    ملت ایران از فشار مالیات و ظلم و ستمی که به او وارد می‌شود به جان آمده و انتظار دارد هرچه زودتر به این بدبختی‌ها خاتمه داده شود. گزارشات دیروز ما در اطراف ایران چندان مهم نبود و اگر چنانچه بخواهیم از این مقوله صحبت کرده و بدبختی ملت ایران را شرح دهیم مثنوی هفتاد من کاغذ شود.

    احدی نیست که نداند که کارگران کارخانه شاهی که متعلق به شخص اعلیحضرت است تماماً به اجبار مشغول کار هستند. احدی نیست که نداند که کارگران بیچاره به ضرب کتک در املاک شاهی مشغول انجام وظیفه هستند که عملجات بدبخت به زور در جاده‌ها کار می‌کنند و احدی نیست که نداند مزد این کارگران به قدری کم است که به معاش روزانه آنها نمی‌رسد. قیمت اجناس به قدری بالا رفته که مردم از زنده بودن و زندگی کردن عاجزند. ضبط کردن املاک رعیت به زور و ستم سبب تنگدستی و گرسنگی ملت را فراهم کرده و بیشتر هم انحصار دولتی چای و قند، پارچه و برنج و غیره به این قسمت کمک مهمی می‌نماید.

    دیگر این‌که حقوق گمرکی زیادی که به واردات تعلق می‌گیرد در مقابل این همه گرانی از تمام جهت البته لازم است حقوق افراد هم به همان نسبت زیاد شود ولی بدبختانه کارگری که در بیست سال پیش سی تومان می‌گرفته اکنون هم همان حقوق را می‌گیرد با تفاوت این‌که سیصد ریال گفته می‌شود که با کاغذ و مس میانشان قسمت می‌شود و کسی نمی‌داند که رؤسا چگونه فشار به اعضا از هر طرف برای گذراندن معاش خودشان وارد می‌کنند. کسی نمی‌داند که رعیت بیچاره با فشار باید رنج برد اجرت آنها ستم و عایدی به جیب شاه می‌رود. دولت مجبور است محصول شاه را از هرچه و هر جهت گران بفروشد و به زیادی نفع شاه با تمام قوا سعی کند. حقوق گمرکی تمام اجناس تجاری باید زیاد باشد به غیر از اجناس تجارتی شاه که یا خیلی ارزان و یا اصلاً گمرک ندارد.

     آیا می‌دانید که کم بودن آب شهر علتش چیست؟ همانا برگرداندن آب به املاک شاهی و سیرآب شدن زمین‌های او و بار آمدن حاصل‌ها به خوبی و فروختن آنها به بهای گران به ملت بیچاره و گرسنه. بسیاری از دهاتی‌های بدبخت که از مضرات کشیدن تریاک خبری ندارند مجبورند که از تریاک محصول شاهی خریده و کشیده و از غیرت و همت و مردی بیفتند. آیا نمی‌داند علت شیوع تب و نوبه زیاد در شمال برای چه بود، همانا آب دادن زیاد و فراوان به زمین‌های برنج‌کاری اعلیحضرت.

● رادیو دهلی در همین روز یعنی پنج و ربع کم بعدازظهر چنین گفت:

    سفارت آلمان و ایتالیا و رومانی و مجارستان که بنا بود بسته شود بسته شد و آلمان‌ها نیز تحویل انگلیس و روس داده شدند.

● همین شب ساعت نه که رادیوی تهران اخبار را می‌گفت چنین شروع کرد:

   فردا صبح ساعت نه تمام وکلا و نخست‌وزیر در کاخ سلطنتی احضار شده‌اند و بعد گفته‌های مجلس را راجع به جواهرات خواند.

    امروز که صبح سه‌شنبه است باز مردم مضطرب و افکار عمومی خراب است. از صبح بین مردم پیچیده است که روس‌ها در کرج و از آنجا به طرف تهران می‌آیند. باز بازارها بسته شد. خیابان‌ها خلوت شد و آمد و رفت‌ها کم شد. مدارس که مشغول اسم‌نویسی بودند تمام پدران و مادرانشان آمده و به اصرار آنها را بردند. ادارات باز تعطیل شد. نظامیان و افسران باز وحشت گرفته و می‌دویدند. احضار وکلاء مردم را به فکر انداخته و می‌خواهند هر چه زودتر پرده از کار برداشته شده و تکلیف آنان معلوم گردد. تا ظهر هم مردم بلاتکلیف بودند و از نامعلوم بودن عاقبت بهت و حیرتی عجیب مردم را گرفته بود. بعضی‌ها می‌گویند روس‌ها پایتخت را تا یکی دو ساعت اشغال خواهند کرد، عده]ای[ اظهار می‌کنند احضار وکلاء برای استعفاء شاه از سلطنت بوده است.

    خلاصه یک بعدازظهر فوق‌العاده از چاپخانه روزنامه بیرون آمد و استعفای شاه را نوشته و به جای خود شاهپور محمدرضا را شاه ایران خوانده بودند. جریان آن را از روزنامه اطلاعات همین روز که از توقیف بیرون آمده بود می‌توان دانست.

   توضیح این‌که علت توقیف این روزنامه این بود که در تاریخ چهارشنبه نوزدهم شهریور ماه 20 مقاله تحت عنوان «تأثر مردم» به قلم پندار نامی نوشت و عین مقاله به قرار زیر است:

نظر بدهید