بیانیه تحلیلی مجامع اسلامی ایرانیان در باره توافق هسته‌ای

Jul 25th, 2015 | اطلاعیه ها

آیا توافقنامه وین و در مهار قرار دادن ایران امنیت ملی را به خطر انداخته است؟
بیانیه تحلیلی مجامع اسلامی ایرانیان در باره توافق هسته‌ای

هموطنان گرامی
آنچه در وین، پس از نزدیک به 12 سال گفتگو های محرمانه که مردم ایران کوچکترین اطلاعی از آن نداشتند به عنوان توافق نامه به امضای 6 قدرت جهانی و ایران رسید تسلیم نامه دیگری است که حاکمیت ملی ایرانیان را خدشه دار ساخته و کشور را با تحدیدهای بالفعل و تهدیدهای بالقوه‌ای مواجه کرده که حتی ممکن است موجودیت آنرا به خطر بیفکند. بدین ترتیب، نظام ولایت مطلقه بار دیگر ثابت کرد که برای بقای خود تسلیم شدن به بیگانگان را بر تسلیم شدن و راستگویی به ملت خویش ترجیح می‌دهد.
یاد‌آور می‌شویم، هشدار و نگرانی ما از امضای چنین تسلیم نامه‌ای نه از جنس دلواپسان که نگران آینده نظام ولایت مطلقه و سرنوشت خویش هستند و نه از جنس مخالفینی نظیر اتحاد اسرائیل و دولت سعودیها و محافظه کاران جدید در امریکا است که برنامه هسته‌ای نظام ولایت مطلقه را وسیله‌ای برای ادامه تحریم‌های گسترده‌تر و فشار بر ایران که نهایتا خسران آن گریبان مردم را می‌گیرد، می‌باشد بلکه ضد این دو موضع، و از موضع استقلال و آزادی است. می‌گوئیم چرا باید ایران را تحت قیمومت بیگانه درآورد. مجامع اسلامی ایرانیان همواره از موضع استقلال و آزادی، تحولات ایران از جمله بحران هسته‌ای و روند آن را پی‌گیری کرده‌است. از ابتدای ماجراجویی‌های هسته‌ای نظام ولایت مطلقه، همواره ناهمسو بودن آن‌را با حقوق ملی ایرانیان و نیز توجیهناپذیری اقتصادی آن را به اطلاع هموطنان رسانده و نسبت به روند ادامه آن که به بحرانی بس زیانبخش تبدیل شده بود، هشدار می‌دادند. هشدار میدادند که این بحران نیز به سرنوشت دیگر بحرانهای زیانبخش از قبیل گروگانگیری و ادامه جنگ هشت ساله که ایران و جامعه ایرانی هنوز از عواقب ویرانگر آن نیاسوده است، دچار خواهد شد و در شکست “خاتمه ” خواهد یافت. راه حل را نیز نه در ادامه بحران و نه در گفتگو هایی که منجر به تسلیم خواهد شد بلکه درمراجعه به مردم ، گشودن باب گفتگو و نقد برنامه هسته‌ای و گفتن حقیقت ماجرای آن و نهایتا تعطیل یک جانبه برنامه هسته‌ای از سوی ایران می‌دیدند که در این صورت، هم، قطعنامه های سازمان ملل و هم تحریم ها و هم گفتگو در باره آنها بی‌محل می‌شدند.
این تسلیم نامه بسیار مفصل و دارای نکات تکنیکی است و ما قصد نداریم در این بیانیه به تمامی آنها بپردازیم و تنها به نکاتی چند از آن اشاره می‌کنیم:
1- قبول رابطه سلطه‌گر – زیرسلطه ازسوی نظام ولایت مطلقه بدین معنا که:ایران،برای مدتی طولانی در مهار قدرتهای جهانی که در شورای امنیت سازمان ملل از حق وتو نیز برخوردارند قرار گرفته است. تاسیسات هسته‌ای بیست و چهار ساعته تحت کنترل قرار می‌گیرند و برخی تاسیسات نظامی( که هر یک از اعضای 5+1 نسبت به فعالیتهای درون آن مشکوک شود) در مواقع لزوم مورد بازرسی قرار خواهند گرفت.
2- نظام ولایت مطلقه فقیه از آنچه که آنرا طی سالیان دراز «حق مسلم» تبلیغ می‌کرد و به بهای هزینه هنگفتی که بر دوش مردم گذاشت بی‌خردانه «خطوط قرمز عبورناپذیری» برای آن ترسیم کرده بود عدول کرده است:
الف: در آنچه که به غنی سازی و فعالیت‌های مربوط به آن می‌شود، تعداد سانتریفوژها که ایران اجازه یافته نگه دارد به 5060 واحد تقلیل یافته است. ذخیره اورانیوم ایران ظرف ۱۵ سال آینده ۹۸ درصد کم می‌شود و ایران تنها اجازه دارد ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده را در کشور نگاه دارد که حداکثر تا سطح ۳.۶۷ درصد غنی شده باشد.، در فردو که یکی از موارد اختلاف طرفین مذاکره بود ایران تا ۱۵ سال آینده اجازه غنی سازی نخواهد داشت و ۱۰۴۴ سانتریفوژی که در این مرکز باقی خواهد ماند برای غنی سازی مورد استفاده قرار نخواهند گرفت. قلب راکتور آب سنگین اراک برچیده می‌شود و این راکتور از نو بازسازی می‌شود به ترتیبی که نتواند پلوتونیوم لازم برای تولید بمب هسته‌ای را تولید نماید. هزینه‌هایی که بابت این بازسازی‌ها از اموال شما مردم صرف می‌شود، شایان توجه است. حال باید از بانیان این بحران پرسید، اگر قصد از برنامه هسته‌ای ایران،تولید انرژی بود چرا با لجاجت و با صرف هزینه سنگین که هیچ توجیه اقتصادی ندارد آن را ادامه دادند؟ چرا خطوط قرمزی را که خود نیز می‌دانستند بدان پایبند نمی‌مانند، رسم کردند و باعث شدند قطعنامه‌های سازمان ملل و نیز امریکا و اتحادیه اروپا تحریم‌های نفس گیری را علیه ایران وضع و اجراکنند که نخستین قربانیان آن مردم بودند و اینک، بار دیگر، انتخاب بین بد و بدتر را ناگزیر پنداشته و امضای تسلیم نامه،در نتیجه لغو تحریم‌ها و سرازیر شدن سرمایه به ایران را «بهتر »از ادامه تحریم می‌شمارند؟
ب: بحث لغو تحریم‌ها که ایران به فوریت آن، همزمان با اجرایی شدن توافق و غیر بازگشت بودن آن اصرار داشت تدریجی و پس از راستی آزمایی توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ممکن و دوره 8 ساله‌ای را شامل می‌شود. علاوه بر آن، بنا بر دیپلماسی‌ای – که برای اولین بار در این گفتگو‌ها ابداع شد و آن‌را snap bak می‌خوانند- در صورتیکه یکی از اعضای گروه 5+1 براین نظر شود که ایران به توافق عمل نمیکند، می‌تواند شورای امنیت سازمان ملل را به رای گیری مجدد به ادامه تعلیق تحریم ها وا دارد و، بهنگام رای گیری، می‌تواند با استفاده از حق وتو مانع از ادامه تعلیق،در نتیجه بازگشت خود به خودی تحریم ها بگردد.
بر عکس نظر برخی در ایران و نیز خارج از کشورکه چنان وانمود می‌کنند که با برچیده شدن تحریم‌ها وضعیت اقتصادی در ایران بهبود خواهد یافت،حتی اگر تمامی تحریمها نیز یک جا لغو می‌شدند،دردی از اقتصاد بیمار ایران که گرفتار رانتخواری ناشی از سلطه مافیاهای نظامی – مالی است دوا نمی‌کرد. ،تنها عده‌ای که به شبکه رانتخواران کشور متصلند و نیز سرمایه‌داران کشورهای غربی که با ولع چشم به سرمایه‌های آزاد شده ایران دارند بهره میبرند. مشکل اقتصاد ایران ساختاری است و تا این ساختار تغییر نکند تحول غیر ممکن است. و تا نظام ولایت مطلقه در خدمت مافیاهای نظامی مالی حاکمیت دارد تغییر ساختار نا ممکن است.
3- نکته مهم دیگری که در تفاهم نامه ژنو نبود و در طی گفتگو های وین، به منظور راضی ساختن اسرائیل و دولت سعودی و اطمینان دادن به آنها و نیز محافظه کاران جدید در امریکا که از مخالفان جدی هر گونه توافق با ایران هستند، به توافق وین افزوده شده‌است، مبحث تحریم‌های تسلیحاتی است که این یکی با امنیت ملی ایران ربط مستقیم دارد:
بر اساس توافقنامه، محدویتی 5 ساله برای تسلیحات متعارف و 8 ساله برای موشکهای بالستیک ایران قائل شده‌اند. بدین‌ترتیب ایران حد اقل به مدت 5 سال قادر نخواهد بود برای نوسازی نیروهای مسلح خود تسلیحات لازم را وارد و یا حتی بسازد. زیرا تحریم‌ها شامل قطعات نیز می‌شوند. بنا بر آنچه که از سیاستهای منطقه‌ای اسرائیل می‌دانیم و اینکه دیری است در صدد تجزیه ایران و دیگر کشورهای منطقه و کوچک کردن و تقسیم آنها به چند واحد کوچک و قابل مهار است، با توجه به رابطه نزدیک اسرائیل با سران اقلیم کردستان و برخی کشورهای آسیانه میانه و حضور اطلاعاتی امنیتی مامورانش در منطقه و نیز اتحاد اخیر با دولت سعودی که آشکارا ایران را برای “اعراب” به مراتب خطرناک‌تر از اسرائیل خوانده است و همچنین با توجه به فتنه انگیزی‌های رژیمهای عربستان و قطر در منطقه و کمک مالی به گروه‌های افراطی سلفیست،( در ایران نیز از گروه‌های جدایی طلب که خواهان تجزیه ایرانند حمایت می‌کنند) بر خلاف نظر عده‌ای در ایران و خارج از کشور که مدعیند توافق وین،چه خوب و یا بد،لااقل،خطر جنگ و حمله نظامی را از سر ایران دور ساخته است، با توجه به این نکته که نه در توافقنامه وین و نه در سخنان مقامات غربی، سخنی از تامین امنیت ایران نیست و نشده و برعکس در هر مناسبتی امنیت اسرائیل و اخیرا متحدان امریکا در منطقه( عربستان و دیگر شیخ نشینهای خلیج فارس) مورد تاکید مقامات غربی به خصوص امریکا قرار گرفته و می گیرد و با وجود قول اوباما (گزینه نظامی همچنان روی میز است)، این خطر برجاست .
اخیرا نخست وزیر و دیگر مقامات اسرائیلی به “حق دفاع” اسرائیل از خود تاکید کرده اند و می‌دانیم اسرائیل، هر تجاوز نظامی را که حتی علیرغم قطعنامه‌های متعدد سازمان ملل متحد، (تجاوزات آشکار خود به فلسطین و حتی دورتر از آنرا که قربانیان آن بیشتر غیر نظامیان بوده‌اند) مرتکب شده‌است “دفاع” خوانده است. تا وقتی که نظام ولایت مطلقه در ایران بر پاست، دخالتهای بیجا و ماجراجوییهای فرامرزی و بحران سازیهای پی‌در‌پی که مخارج هنگفتی را در بر دارد تضعیف توان اقتصادی ایران از یک سو و انزوا در افکار عمومی جهان از دیگر سو، را در پی دارد و این خطر را جدیتر کرده است.
هموطنان هشدار
ایران در خطر است،تاب بحرانی دیگر و در پی آن تسلیمی دیگر را ندارد. در نظام ولایت مطلقه حق انتخاب آزاد از مردم سلب شده‌است .هر بار و در پی هر بحران وقتی کار سخت می‌شود، دو گزینه بد و بدتر را مقابل مردم قرار می‌دهند و چنان تبلیغ می‌کنند که انگار سرنوشت محتوم و ناگزیر،انتخاب بد برای پرهیز از بدتر است،اما به تجربه ثابت شده‌است این دور باطل همواره به انتخاب بدترین منجر می‌شود. همچنین تجربه‌های پی‌در‌پی نشان داده‌است که این نظام، اصلاح‌پذیر نیست و برای بقای خود به بحران سازی و دشمنتراشی نیاز دارد. سخنان تحریک آمیز خامنه‌ای در نماز عید فطر، در تاکید بر سیاست مداخله جویانه و چند روز پیش از آن در دیدار با دانشجویان در باره «عناصری نظیر کسانی که در سال 88 آن حوادث را به راه انداختند» که نشان از عزم نظام بر:الف- عدم عادی‌کردن روابط خارجی و ب- عدم گشودن فضای داخلی دارد، شاهدی بر عدم اصلاح پذیری آن‌است. تنها راهحل وبهترین انتخاب، باز گرداندن ولایت به جمهور مردم و استقرار حاکمیت ملی و بر قراری نظامی است که در آن شهروندان بدون در نظر گرفتن دین و مرام، قومیت و جنسیت از حقوق برابر برخوردار باشند، که در آن مسئولیت با اختیار و پاسخگویی همراه باشد است. بدین تغییر است که میتوان خطر را از کشور دور کرد،و این مهم، نه با مداخله بیگانگان و نه با تحریم و فشار از بیرون بلکه با جنبشی همگانی با اتکا به اصول استقلال و آزادی امکان‌پذیر است. هر روز که حاکمیت ولایت مطلقه بر ایران ادامه مییابد،کشور به ورطه سقوط نزدیکتر می‌شود.
مجامع اسلامی ایرانیان
27 تیرماه 1394 برابر با 18 ژوئیه 2015
dabirkhaneh@majame.com

نظر بدهید